جايگاه فقه امنيت در پرتو آموزه هاي فقه اماميه
امنيت كه در اصطلاح به معناي مصونيت از خطر و تجاوز به حقوق مشروع است از جمله نيازهاي ضروري بشر است كه پس از جنگ جهاني دوم و فروپاشي ساختار هاي امنيتي جهان بسيار مورد توجه قرار گرفت.با توجه به اينكه به طور ناباورانه سطح عمده از ادبيات امنيتي جهان را كشورهايي توليد نموده اند كه خود، نقش به سزايي در برقراري ناامني در جهان طي سده هاي اخير داشتند و با توجه به اينكه فقه به عنوان دانشي كه روابط انسانها با خود، خدا، ديگران و محيط اطراف را تنظيم مي كند و اسلام ديني است كه از ابتداي پيدايش شرايط امنيتي خاصي، نظير: شعب ابي طالب و جنگ هاي مختلفي را پشت سر گذاشته اين سوال به ذهن ميرسد كه آيا به طور كل اسلام و به صورت خاص به مكتب اماميه به مقوله امنيت و زواياي مختلف امنيت توجهي داشته است؟ با كاوش در فقه مشخص ميشود كه اين دانش به ابعاد مختلف امنيت اشاره كرده است و علاوه بر شش بُعد امنيتي كه غرب براي اين مساله قائل شده است بُعد مهم ديگري به نام امنيت اخروي(متعاليه) نيز مطرح ميكند كه در واقع شش بُعد: نظامي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و زيست محيطي امنيت به عنوان مقدمه براي دستيابي به امنيت اخروي(متعاليه) است و اشاره به اين ابعاد و عوامل تامين كننده و تضعيف كننده هر كدام از آنها در منابع فقه اماميه يعني آيات و روايات يافت مي شود. با بررسي آيات و روايات و منابع فقه شيعه مشخص مي شود كه اسلام به عنوان جامع ترين دين موجود نه تنها به مقوله امنيت توجه داشته است كه به عواملي كه موجب تامين امنيت و تضعيف آن در ابعاد مختلف مي گردد نيز اشاره نموده است و تحت عنوان احكام شرعي پنجگانه عمل به آنها را براي انسانها به عنوان وظيفه مطرح نموده است.
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : اصفهان
- : اصفهان
- : اصفهان - اصفهان - مرکز تخصصی النفیسه