بررسي تطبيقي رابطه علم و دين از منظر فارابي و ايان باربور
چكيده
يكي از مباحث بسيار مهم و دشوار كلام جديد و فلسفه دين، مساله ارتباط علم و دين است كه در دورههاي مختلف فكري از جمله دغدغههاي ذهني انديشمندان و فلاسفه بوده است. در اين پژوهش بررسي مسالهي رابطه ميان علم و دين از ديدگاه فارابي به عنوان بنيانگذار فلسفه اسلامي و ايان باربور به عنوان چهره شاخص و تاثيرگذار در مباحث جديد مسالهي رابطه علم و دين صورت خواهد گرفت و با برشمردن نقاط اشتراك و افتراق، به تطبيق ديدگاههاي اين دو انديشمند پرداخته ميشود. باربور به وجود چهار نوع رابطه (تعارض، استقلال، گفتوگو و يكپارچگي) ميان علم و دين قائل است كه از اين ميان خود او معتقد به يكپارچگي از نوع الهيات طبيعت است. فارابي نيز قائل به يكپارچگي است كه مبناي اين نظريهي او وحدت حقيقت و وحدت منشا فيض كه همان عقل فعال است ميباشد. بارزترين نقطه اشتراك اين دو انديشمند تفاهم آنها در اعتقاد به يكپارچگي علم و دين مي-باشد و از جمله نقاط افتراق نظرات آنها ميتوان به تفاوت در روش علم و دين، تفاوت جايگاه وحي در نظريه پردازي آن دو و نيز نسبت سنجي علم و دين از نظر باربور و فارابي اشاره كرد. اين پژوهش بر اساس منابع كتابخانهاي و با بررسي مدارك و اسناد معتبر صورت گرفته است و به جمعآوري مطالب مرتبط با موضوع رابطهي علم و دين از منظر اين دو انديشمند از ميان اين منابع مكتوب پرداخته است.
- : سطح3
- : كلام اسلامي
- : البرز
- : کرج
- : البرز - کرج - مؤسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه