بررسي تطبيقي هدايتگري در قرآن و انجيل

شناسه محتوا : 35661

1400/06/31

تعداد بازدید : 162

درميان منابع قابل استفاده براي شناخت پيروان اديان،متون ديني ازجايگاه ويژه‌اي برخوردارند؛.البته قداست قرآن دراسلام به اين دليل است كه كلام خداتلقي مي‌شود،اما درمسيحيت قداست انجيل به خاطرآن‌است كه گزارشگر واقعه‌ي نجات بخش تجسدوفديه‌است..براي آشنايي بهتربا باورهاوآموزه‌هاي ديني يك دين،به جاي مطالعات روان شناختي وجامعه شناختي،مطالعه متن شناختي اهميت بيشتري دارد.ادعاي مشترك اديان وحياني وازآن‌جمله دين اسلام ومسيحيت،هدايت پيروانش است.كه در اين ميان،داراي نقاط مشترك ووجوه افتراقاتي هستند؛علت اين تفاوت ناشي از تفاوت ديدگاه اين دو دين نسبت به ماهيت وحي وانسان‌شناسي است.اسلام هدايت راعمدتاًازطريق آيات تشريعي وانبيا وقرآن كريم مي‌داند،اما مسيحيت،هدايت را عمدتاًازطريق فيض اله،ممكن مي‌داند كه هدف ازاين فيض الهي رابا توجه به انسان شناسي مبتني برگناه،نجات مي‌داند.در هر دو دين،مهرباني وعادل ودانايي خداوند،ونيز ضعيف بودن انسان،در مسير تحول او،طالب كمال مطلق وگرامي بودن وي،هدايت الهي را مي طلبد واز آنجايي در هر دو دين، زندگي انسان اهدافي هم چون شناخت خدا،عبادت وعبوديت وابتلا وآزمايش داردواو براي سرمنزل مقصود يعني سراي آخرت نيز به حال خويش رها نشده است،هدايت الهي هميشه شامل حال اوست؛اما اين خود انسان است،كه يا قدم در راه هدايت الهي مي‌گذارد يا به بيراهه مي‌رود.اما معرفي انسان در قرآن به عنوان خليفه الله ونياز او به راهنماوالگوي انساني ونيز نگاه متفاوت وي به وحي،به عنوان كلام الهي،ونياز وي به شريعت به عنوان يك نعمت الهي واستفاده از دنيا ولذات دنيوي،براي رسيدن به آخرت؛از افتراقات قرآن بوده.حال آنكه اين مسائل در انجيل به صورت ديگر بيان شده اول اينكه انسان گناهكار است.چه قبل از هبوط و چه بعد از هبوط؛ زيرا گناه بواسطه آدم به نسل‌هاي بعدي سرايت كرده است . و انسان در اين زمان و براي رسيدن به حالت اوليه و دوستي؛ با خدا نياز به منجي دارد تا او را از اين وضعيت نجات دهد و آن نجات دهنده مسيح است. و با آمدن مسيح، مجسد شده و به زمين آمده يعني آنكه وحي ملفوظ خدا به صورت انساني تجسد يافت. پس به انجيل وحي و كلام الهي اطلاق نمي شود؛ اصلاً پيامي در كار نيست چرا كه خدا براي انسان جسم گرديد و يعني پيش آنها آمد پس نيازي به پيام نيست. زيرا خدا خود را منكشف ساخته است و انسان با اين شرايط، به فيض نائل مي‌آيد كه برگزيده مي‌شوند و اين فيض باعث نجات او مي‌شود و نيز شريعت نه تنها به عنوان مانع نجات بشر ذكر مي‌شود بلكه استفاده از آن باعث لعنت نيز مي‌شود .ونگاه مسيحيت به انسان،باعث ايجاد نگاه كاملا منفي به زندگي دنيوي گرديده است.
پدیدآورندگان
  • : سطح3
  • : تفسير و علوم قرآن
  • : مرکزی
  • : اراک
  • : مرکزی - اراک - مؤسسه آموزش عالی حوزوی ریحانه النبی «‌علیهما السلام»