معنا شناسي واژه ذكر از منظر قرآن
يكي از شاخههاي مهم زبان شناسي علم معناشناسي است كه استفاده از آن به درك عميق و دقيق يك متن كمك ميكند. در رابطه با قرآن كريم كه از سطوح معنايي والا و داراي فصاحت و بلاغت بينظير و از پيوستگي معنايي فوق العادهاي برخوردار است، استفاده از علم معناشناسي بسيار اهميت دارد. زيرا با اين روش ميتوان به شرح آيات و لغات قرآن دست يافت. پژوهش حاضر درصدد تبيين جايگاه معنايي واژه «ذكر» در قرآن كريم به شيوه معناشناسي تاريخي و توصيفي است. لذا لازم است بر اساس، سه گام: تبارشناسي واژه؛ ميدانهاي معناشناسي؛ تحليل و شبكه معنايي صورت گيرد.
نتيجه تبارشناسي واژه ذكر بر پايه معناي اساسي و با مطالعه جهانبيني و فرهنگ قومي عرب جاهلي در پيش از اسلام اين است كه، اين واژه در قبل از اسلام نيز كاربرد داشته و معناي اصلي واژه ذكر همان يادآوري و به يادآوردن چيزي است و تطورات معنايي نداشته است. تغييري كه قرآن در اين مفهوم پديدآورده، آن است كه معناي عام ذكر را كه شامل هر چيز و هر حالتي ميشد به خدا اختصاص داده است.
گام دوم به ميدانهاي معناشناسي ذكر در قرآن مي پردازد كه عبارتند از: واژههاي مترادف، مانند حفظ، علم، دعا و واژههاي متضاد مانند نسيان، غفلت، سهو و واژههاي مرتبط از لحاظ فعاليت مانند ايمان، هدايت، قرآن و انفعال مانند رستگاري، آرامش و بصيرت.
در گام سوم به تحليل و شبكه معنايي ذكر، واژههاي كليدي و كانوني و تعريف نسبي پرداخته ميشود كه بر اين اساس تعريف ذكر از ديدگاه معناشناسانه عبارتند از ذكر به معناي يادآوري و به يادآوردن چيزي و بنابر تعريف نسبي به معناي ايمان به خدا همراه با تقوا بدون هر گونه فراموشي و غفلت كه با انجام عبادت و دعا و تسبيح قرين است و موجب اطمينان قلب ميشود كه مقدمه هدايت و عدم گمراهي است.
و در مطالعات فرامتني به بررسي واژه ذكر در پيش از عصر نزول و پس از عصر نزول در دوره اسلامي در كتاب شريف نهج البلاغه مورد بررسي قرار گرفته كه معناي آن همانند معناي اساسي آن در قرآن به معناي يادآوري و به ياد آوردن چيزي ميباشد.
- : سطح3
- : تفسير و علوم قرآن
- : اصفهان
- : اصفهان
- : فاطمهالزهرا«س»