بررسي مجازگرايي در تفسير «التحرير و التنوير»

شناسه محتوا : 28381

1397/06/25

تعداد بازدید : 445

در تفاسيري كه نويسندگان آنها مبناي مشخص و از پيش تعريف‌شده‌اي دارند كشف مباني تفسيري آنها در فهم تفسيرشان بسيار مهم است. ابن‌عاشور، مفسّري صاحب مبنا است كه تفسير التحرير والتنوير خود را بر طبق مباني خاص نوشته است. يكي از اين مباني خاص، الگوي نو پيدا و تأثيرگذار ابن‌عاشور در مجاز است. ابن‌عاشور معناي مجازي را با كمك سياقِ جمله از دل معناي حقيقي بيرون مي‌كشد و قائل است كه اجتماع معناي حقيقي و مجازي در يك لفظ ممكن است. بر اين اساس بسياري از الفاظ در قرآن كريم هم معناي حقيقي و هم معناي مجازي را افاده مي‌كنند. در مبناي ابن‌عاشور امكان اراده معناي حقيقي، مانع از امكان اراده معناي مجازي نيست. ابن‌عاشور قائل است كه بايد آيات قرآن را بر همه محمل‌‌هايي كه كلمات قرآن اجازه مي‌دهد حمل كرد و همه آنها را تا زماني كه از جاده كلامِ عربي بليغ خارج نشوند معاني قرآن مي‌داند؛ ولي دانشمندان بلاغت و به تبع آن مفسران، معناي مجازي را در مقابل معناي حقيقي مي‌دانند و در تزاحم به دنبال ترجيج يكي بر ديگري مي‌باشند. بنابراين ابن‌عاشور با تأسيس اصلِ امكان اجتماع معناي حقيقي و مجازي، زمينه تزاحم و اختلاف را در بسياري از آيات مجاز برمي‌چنيد. هدف اين پژوهش، كشف و تبيين اين الگوي ابن‌عاشور در مجاز لغوي است. روش اين پژوهش، مطالعه تفسير التحرير و التنوير و يافتن شاهد مثال‌هاي فراوان از مجاز مرسل و استعاره براي تقرير اين مبنا است.
پدیدآورندگان
  • : سطح3
  • : مدرسي ادبيات عرب
  • : قم
  • : قم
  • : صديقه‌كبري«س»