در منابع ديني اين ادعا مطرح شده است كه انسان در عمق جان مايه خود، ويژگي خاصي به نام فطرت دارد كه هم زاد وجود اوست. كه طبق نظر علما موجب، تمايل به حقجويي و خداشناسي و بهتبع آن تمايل به دين در او ميشود. شكل دين جويي و دين پذيري و محدوده آن در متون ديني به صراحت تبيين نشده است. مسئله اين پژوهش بازيابي مفهوم و محدوده دين فطري بر اساس آيه فطرت و تطبيق آن با ديدگاه متكلمان مسلمان است.روش پژوهش توصيفي ـ تحليلي و در محدوده منابع تفسيري و كلامي است. مفهوم فطرت، خصلت و ويژگي خاصي است كه بر اساس حكمت الهي در انسان به وديعت گذاشته شده است. بر پايه بيان ديدگاههاي مختلف مفسران و علماي كلام در رابطه با فطرت و دو بعد بينشى و گرايشى آن و ويژگيهاي امور فطرى (همگانى و فراگير، فراحيواني، غير اكتسابي، استناد به خدا و تغييرناپذيرى) انسان حق جو و دين پذير است. اين مطلب از آيه فطرت برداشت مي شود. با مراجعه به منابع كلامي مسلمانان نيز شاهد هستيم كه آنچنان پايه هاي اين باور ديني استحكام يافته كه به تشكيل يافتن برهان فطرت براي اثبات گرايش فطري به دين و اركان انديشه ديني انجاميده است. اين برهان از مفادي همچون ميل به خداجويي، خداشناسي و خداپرستي كه همگي منجر به دينگرايي فطري در انسان ميشود، سخن مي گويد. كه در اصل اين مفاهيم همان آموزه هايي است كه به طور كلي در اصطلاح قرآن و كلام، آفرينش ويژه انسان يعني همان فطرت را تشكيل مي دهد. بهگونهاي كه معرفت و گرايش به خداوند و دين در درون او هست، و نوعي معرفت و شناخت اضطراري را تبيين مي كند.
- : سطح3
- : تفسير و علوم قرآن
- : قم
- : قم
- : مركز آموزشهاي غيرحضوري