کارکردهای اعتقاد به خلافت الهی انسان
تفكر درباره حقيقت انسان و ترسيم جايگاه وجودي او در نظام هستي، اصلي¬ترين تلاشي است كه انسان پيوسته به آن مشغول بوده و عقل و نقل تأكيد فراواني بر آن كرده است.
خداوند متعال در قرآن، انسان را به عنوان خليفه ي خود معرفي كرده، از برتري او بر ساير مخلوقات سخن گفته است. چنانچه از تفاسير استفاده مي شود مراد از خلافت، حقيقت جامعه آن است كه درجات فراواني به همراه دارد. مقام خلافت به همه¬ي انسان¬ها تعلق دارد، البته به صورت بالقوه نه بالفعل. هر انساني هر چقدر بتواند اسماء الهي را در وجود خود به فعليت برساند، به همان ميزان به درجه اي از درجات خلافت الهي رسيده است. بنابر اين در عمل، تنها آدم(ع) و برخي از فرزندان او به اين مقام دست مي¬يابند و در هر زمان دست كم فردي از آن¬ها درجامعه¬ي بشري وجود دارد كه حجت خدا بر روي زمين است. اين نكته اي است كه روايات بر آن تأكيد دارند.
درك اين خصيصه ي انسان، در تمام شئون زندگي او تأثيرگذار است. توجه به مقام والاي خلافت الهي، تأثير بسزايي در تلاش انسان¬ها درجهت اصلاح و تزكيه¬ي نفس و سير و سلوك الي الله دارد. اين اعتقاد در كيفيت حضور و بروز اجتماعي انسان ها نيز مؤثر است. در حوزه ي اجتماع سبب حركت آفريني درجهت تكامل، ورود عنصر معنوي در فعاليت هاي اجتماعي، مسئوليت پذيري و قانون مداري و ... است. درحوزه سياسي نيز نفي سلطه جويي و برتري خواهي، ولايت و حاكميت الهي، تحقق عدل و قسط و ... را در پي دارد.
- : سطح3
- : كلام اسلامي
- : قم
- : قم
- : معصوميه