بررسی تطبیقی نظریه علامه طباطبایی و فخر رازی در معاد جسمانی
چكيده
علامه وفخر رازي از قا ئلين به معاد جسماني-روحاني اند البته با اين تفاوت كه فخر در برخي از سخنانش اعتقاد به معاد روحاني دارد ودر غالب سخنانش حكايت از معاد جسماني دارد. هر كدام در اين زمينه از يكسري مباني وادله بهره جستند با تفاوتهايي كه در آن مشاهده ميشود مثلاً در حسن وقبح علامه قائل به حسن و قبح عقلي و ذاتي ودر بحث عدل وحكمت چون خدا را حكيم وعادل ميداند اثبات معاد ميكند اما فخر رازي قائل به حسن و قبح شرعي است و در بحث عدل و حكمت ميگويد هر چه خدا انجام دهد عدل و حكمت است اگر چه مؤمن را عذاب و كافر را پاداش دهد. در بحث حجيت نقل علامه قائل به حجيت در همهي زمينهها است اما فخر چنين اعتقادي ندارد. در پاسخ به شبههي اعادهي معدوم و آكل و مأكول فخر قائل به جواز اعادهي معدوم ميشود اما علامه شيئيت شي را به صورت ميداند نه ماده و در قيامت بدن ما مثل بدن دنيوي است نه عين آن آنچه در قيامت عين ما ميباشد نفس ماست و نفس را حافظ شخصيت انسان مس داند در شبهه تجرد نفس، فخر در بيشتر آثار خود قائل به غيريت بدن با نفس است حال اين غيريت تجرد دارد يا نه به طور واضح بيان نميكند اما علامه از قائلين به تجرد نفس است. آنچه روشن ميشود مزيت مكتب اهل بيت بر مكتب اشاعره است. چون اگر قاعدهي حسن و قبح عقلي رد شود قاعدهي حسن و قبح شرعي، عدالت، حكمت و عدل نيز كه از مباني و ادلهي معاد است از بين ميروند و اگر معادي نباشد اعتقاد به وجود خالق يكتا هم زائل خواهد شد.
واژگان كليدي:
معاد، معاد جسماني، معاد روحاني، ادلهي معاد، مباني معاد، علامه طباطبايي، فخر رازي
- : سطح3
- : كلام اسلامي
- : تهران
- : تهران
- : كوثر