موسسه آموزش عالی نورالزهرا س زنجان برگزار کرد

زنجان -روش کلام پژوهی خواجه در تجرید الاعتقاد،رشد یا افول علم کلام

شناسه خبر : 92982

1399/04/02

تعداد بازدید : 208

کرسی نقد ونظریه پردازی"روش کلام پژوهی خواجه در تجرید الاعتقاد،رشد یا افول علم کلام" روز دوشنبه مورخ 26خرداد در سامانه سیما برگزار شد. در این کرسی سرکار خانم اجلی و حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای نقیلو به ارائه نقطه نظرات خود در این خصوص پرداختند.

در ابتدای کرسی سرکار خانم حاتمی، دبیر جلسه، ضمن بیان مقدماتی در خصوص کتاب کشف المراد و مولف آن،اساتید حاضر در جلسه را معرفی نموده و زمان اختصاصی هر استاد جهت طرح مباحث و ارائه بحث را اعلام کردند.

سرکار خانم اجلی، ارائه کننده بحث، ضمن بیان سیر تطور ورود مباحث فلسفی و منطق ارسطویی به کلام اسلامی آن را محصول دوره خواجه ندانسته وبه نقش معتزلیان و پس از ایشان اشاعره که در ابتدا ازز مخالفان این فلسفه بودند و در امامیه به نقش نوبختیان اشاره کردند و افزودند:

" عمده اشکال ما به خواجه آنست که خواجه این پیش فرض را پذیرفته بود با منطق وفلسفه ارسطویی می شود کلیه  مباحث دینی را پاسخ داد و برای رسیدن به قطعیت ویقین ناچاریم ا مسیر منطق ارسطویی عبور کنیم وشواهد آن نیز در کتاب های تجریدو کشف المراد فراوان است هردو مملو از اصطلاحات و براهین فلسفی اند و همینطور با مبانی منطقی چینش شده اند و سعی شده تمام کلام ما در ساختار این دستگاه چیده شود.هرچند خوجه هم در شرایطی بوده که بر اسا تاریخ تطور عرض شدو شاید اجبارهایی هم خواجه داشته منتهی آنچه در تعریف علم آمده است آنست که قسمتی از آن دفاع از مبانی دینی است ولی بخشی از آن تبیین است و حتی اگر لازمه ی پاسخ گویی به  هجمه ی شبهات یونانی را بهره مندی ازین فلسفه بدانیم، باز این استفاده ازین منطق باید در همین زمینه ها باشد نه در مقوله استنباط و کل سرفصل های کتاب را ازین دست کنیم.لذا در کلام بسیاری از مشکلات به دلیل سیستم ارسطویی و جزمیت آن است..جزمیتی هیمنه دار  که در مواجهه مخاطب این را القاء میکند که همه چیز درست و متقن است و چیزیز جز آن نیست.جزمیتی که حتی در غرب هم بوده و با کار فرانسیسی بیکن ها متحول شده..لذا این عل خواجه ونوشتن با این سیستم،به مخاطب این را القائ کرد که روشی جزء آن نیست منجر به رکود علم کلام گردید."

در ادامه دکتر نقیلو، منتقد بحث، با اشاره به  لزوم تجدیدنظر در کلام اسلامی، در خصوص مطالب خواجه نصیر فرمودند:

"گرچه در برخی مباحثی که خواجه طرح می کند مثل نوع شروع مباحث کلامی؛ یعنی اثبات صانع، و... .با آنچه در کلام جدید امروز مطرح است و چه بسا نیازهای امروز نیاز به تجدید نظر باشد ولی نیاز تحول به علم کلام برای پاسخ گویی به مسایل روز صرفا با تجدید نظر در کلام خواجه رقم نمی خورد ... استاد صفایی حایری و بسیاری اندیشمندان معتقدند مشکل ما صرفا درروش نیست بلکه حتی شروع و ساختار هم باید عوض شود...کلا جنس آنچه در کلام جدید اسلامی ما امروزه مطرح میشود با آنچه در کلام جدید مطرح است."

ایشان سپس با اشاره به سابقه ی تقسیم بندی مباحث کلامی به لطیف الکلام و جلیل الکلام افزودند:

"طرح این مباحث قبل از خواجه و در قالب لطیف الکلام بوده ولی چون فلسفه جان نگرفته بود، مباحث با اصطلاحات فلسفی بیان نمی شد. اما در خصوص علامه اگر عنوان افول یا رشد را بکار بریم جفا درحق ایشان است. اساسا اگر خواجه امور عامه را مطرح نمی کرد ما به یاد آن نمی افتادیم که بفهمیم که امور عامه ای هست.. اما تاثیر پذیری که شما در عقلانیت انتقادی فرمودید،در عقلانیت انتقادی به کل جزمیت را منکر می شوند و حتی می گویند هیچ گزاره منطقی که ما را به جزم برساند نداریم...حتی برخی اصل علیت و...اینگونه می دانند در فضای عقلانیت انتقادی نه وجود خدا وکه اصل علیت و بسیاری از یقینیات بشری را نمی پذیرد.

چرا که رویکرد عقلی با بیست گزاره های پایه و وو...چینش میشود بحث دیگر ست ...اما آیا اگر وارد عقلانیت انتقادی شدیم،این وارد نسبیت و مبانی مباحث معرفت شناسی نمی شود؟واصول این مبانی چقد رصحیح است آیا مباگرایی علامه ها باید منجر به ورورد ما به مبحث انسجام گرایی شویم؟"

خانم اجلی ضمن پذیرفتن این نکته که خواجه برجسته ترین کار را در علم کلام کردند، این انتقاد را وارد دانستند که حالت برخورد خواجه با کلام منجر به واکنش بقیه شده که فکر کنند خواجه تمام مطالب را گفته...و دیگر نیاز به کاری نیست. و این را اصلی ترین دلیل رکود علم کلام عنوان کردند. و این سوال را مطرح نمودند که آیا ما باید درهمه ی سرفصل های علم کلام سراغ روش ارسطویی میرفتیم؟ نقد به جزمیت نقد به مطلق آن نیست..بلکه به این تصوراست که بگوییم هرآنچه در این علم بوده آمده و تمام شده و دیگر سخنی نیست...و افزودند:

" نقد بعدی من به خواجه آنست که وی در تجرید کاری کرد که روش از محتوا پیشی گرفت..یعنی آنقدر اصرار و پافشاری بر روش زیاد شد که محتوا مغفول ماند. ...حتی کتاب آموزش کلام شیعه به روشی نوشته شد که همه مطالب به کوتاه ترین شیوه برای حفظ مطالب نگاشته شود تا به جای اینکه به سمت قرآن روند،متکلم سراغ این کتب به کوتاه ترین روش روند و نقد مهم نداشته باشند "

استاد نقیلو ضمن بیان اینکه طرح بحث عدم تطابق روش قرآنی و کلامی فعلی بحثی جدیست ولی لازمه این سخن را کنار گذاشتن کامل منطق ارسطویی ندانستند و عنوان کردند که د این صورت ما در صورت تهی کردن دست بشر از این روش اندیشیدن آیا چیزی جز نسبیت را به او اهدا خواهیم نمود؟! و  افزودند:

 "کدام عالم متکلم ما با دیدن منطق وفلسفه ارسطویی آن را زیر ورو و برررسی نرکده که شما بفرمایید ما تسلیم محض آن بودیم؟

خانم اجلی ضمن بیان برخی نقاط اشتراک کلام ایشان با استاد ناقد، موید سخنان خود را این سخن استاد نقیلو دانستند که ایشان عدم پذیرش منطق ارسطویی را مساوی نسبیت میدانندوافزودند

 اینکه تصور شود راه سومی نیست؛ همین جزمیت است که مورد نقد بنده است."

استا دنقیلو مباحث خانم اجلی را حاوی مغالطه دانسته و فرمودند:

" زیر و رو شدن منطق ارسطو با سخنان ابن سینا و خواجه و....نشان می دهد کسی با نقد مخالف نیست....اگر آنطور بود مسایل فلسفه از 200به 800-900 نمی رسید....؟در حوزه هم دیگر منطق مظفر تدریس نمی شود وکسی مخالف نقد نیست؟اساسا عقلانیت شیعی این نقد را در خود گرفته ...غرب که منطق ارسطویی را از خود گرفت به کجا رسیده؟اگر ابن اسینا بت شیخ اشراق بود،کتاب وی نمی امد....اگر ملاصدرا بت ابن سینا بود...کتاب وبی نمی آمد." و ادامه دادند؟:" ...با زدن اساس جزمیت، که بیش از 10 تا نیست،بشر به کجا می رسد؟!"

در پایان و در جمع بندی مطالب خانم اجلی ضمن اعلام عدم پذیرش زیرو ورو شدن منطق اسطویی توسط ابن سینا را خواجه را پیرو ابن سینا در کاربرد منطق ارسطویی دانسته و گفتند به هرحال دو راه بیشتر نداریم یا بمانیم و بر همین داشته ها اصرار کنیم و یا حرکت کرده وبا وجود از دست دادن چیزهایی متوجه خطا شویم که این، از اولی بهتر است...و گرفتن منطق ارسطویی از ما دستمان را خالی نمیکند چون قرآن را داریم....و تا قرآن هست...ترسی نیست...غزالی بدان دلیل خوش درخشید که مدعی شد روش قرآن روش منطق ارسطوییست..ولی به نظر می آید روش قرآن روش منطق ارسطویی نباشد.

استاد نقیلو نیز در پایان لازمه ی تایید این اقوال را اثبات ادعای عدم تطابق روش قرآنی با روش تعقلی ارسطویی و رائه ی دستگاه جدید قرآنی دانستند.

علاقمندان می توانند گزارش تفصیلی نشست را در ادامه دانلود کنند. 

اخبار مرتبط