ماهیت نفس و رابطه ان با بدن از دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی و ایت الله جوادی املی
اساس و بنياد معارف بشري، نفس شناسي است. شناخت حقيقت نفس و بيان ويژگيهاي آن هميشه مورد دقت نظر فيلسوفان و متكلمان و مفسران اسلامي بوده است. بررسي تفسيري ماهيت نفس، حدوث يا قدم نفس، تجرد نفس و نحوهي ارتباط نفس با بدن بسيار حايز اهميت ميباشد. زيرا به طور معمول فلاسفه رويكرد فلسفي خود را مطرح نموده و تطبيق مباني فلسفي نفس شناسي با آيات قرآن كريم كاري نو و بديع است.در اين تحقيق ديدگاههاي دو متفكر و مفسر صدرايي در همهي مباحث فوق با رويكردي تفسيري مقايسه شده و تمامي نظراتشان در ذيل آيات مورد بررسي قرار گرفته است. درباره حقيقت نفس، علامه با تمسك به آيات قرآن كريم معتقد است روح يا نفس در اول پيدايش، عين بدن بوده سپس با انشايي جديد از جانب خدا از بدن متمايز ميگردد و در آخر با مرگ بدن به كلي از بدن جدا و مستقل مي شود. آيت الله جوادي آملي، نفس را حقيقتي واحد ميداند كه مراتب گوناگوني دارد. نفس با مراتب عالي خود مدركات كلي و با مراتب نازل خود مدركات جزئي را ادراك ميكند. از طرفي شئون ادراكي نفس، همگي مجردند. ابزار آن شئون و آلات آن قوا، مادياند. همچنين ايشان، علم حضوري نفس را نسبت به خود، شهودي بديهي و اوّلي ميداند. در خصوص رابطهي حدوثي و بقايي نفس و بدن، بنا بر آيات قرآن كريم، هر دو مفسر معتقدند كه آنها هر كدام از جهتي به يكديگر نيازمندند. نفس در حدوث نيازمند به ماده بوده ولي در بقاء محتاج به ماده نيست. بنابراين ميان نظرات اين دو فيلسوف معاصر، تفاوت ماهوي وجود ندارد بلكه در نحوه استدلال و بيان مطالب با هم متمايزند و در نهايت نظراتشان شبيه بهم است.
- : سطح3
- : تفسير و علوم قرآن
- : تهران
- : تهران
- : تهران - تهران - مدرسه علمیه تخصصی کوثر «علیها السلام»