مصلحت و نقش آن در احكام ثانوي
از همان ابتداي اسلام بحث مصلحت در احكام ثانويه با نزول قران مطرح بوده است و لذا بحث مصلحت يكي از بحث هاي مهم در فقه مي باشد. كه همه ي فقها از آغاز تاريخ فقه به استناد قران و روايات به مصلحت توجه كرده و در فتاواي خود از آن بهره جسته اند.
جامعه اسلامي در گذر زمان با معضلات و مشكلات جديدي رو به رو شد، كه ديگر حل مشكلات جامعه با عناوين ثانويه قابل حل نبود به خاطر همين امام خميني عنصر مصلحت را به عنوان عنصري كه بتواند حتي فراتر از چهارچوب احكام فرعي اوليه و ثانويه به حل مسائل نوظهور بپردازد در انديشه خود قوت داد و افق جديدي در حدود اختيارات حكومت و حاكم اسلامي گشودند چرا كه تا آن زمان حدود اختيارات حكومت را در چارچوب رفع ضرورت، حرج، اضطرار مي دانستند.
اما برخي از روشنفكران مصلحت را از ابتكارات امام و دين را فداي حكومت كردن و سكولار خواندن دين و... تفسير كرده اند.
در حاليكه اسلام مباني و چهارچوب هاي ضابطه مندي براي سامان دادن مصلحت ارائه داده است كه قابليت سامان يافتن تحت قواعد كلي را دارد و از اين رهگذر سلولار خواندن اين رد مي شود چرا كه اسلام مصلحت را همچون اهل سنت منبع استنباط نپنداشته بلكه تنها روش استراتژيكي براي حاكم اسلامي براي حل مشكلات جامعه برشمرده است. ضمن اين كه عنصر مصلحت عنصري اصيل و جوشيده از متن دين و شريعت مي باشد.
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : قم
- : قم
- : قم - قم - مرکز آموزش های غیر حضوری - سطح سه