بررسي تطبيقي ديدگاه علامه طباطبائي و فخر رازي درباره ي رؤيت خدا با تاكيد بر آيه ي لا تدركه الابصار
در تحقيق حاضر درباره ي نقاط اشتراك و نقاط افتراق ديدگاه هاي علامه طباطبايي و فخر رازي درباره رويت خداوند با تاكيد بر آيه لاتدركه الابصار بحث شده است و در اين راستا به اين نتيجه رسيديم كه هر دو انديشمند اسلامي نظر معتزله را رد مي كنند و آياتي چون آيه 105 سوره كهف را دليل قرآني جواز و نه عدم جواز رويت خداوند مي دانند. اما فخر رازي درباره ي رويت خداوند با چشم ظاهري بر اين باور است كه خداوند را با چشم مادي مي توان ديد، اگر چه در اين دنيا و در بيداري نتوان ديد ولي در آخرت همه مومنان در بهشت او را خواهند ديد. و چون رويت با چشم مادي و ابزاري در نهايت به جسمانيت خداوند ختم مي گردد در نتيجه اكثر گروه ها مجسم بودن خداوند را اعتقاد دارند و نتوانسته اند كه مشكل جسمانيت خداوند را حل نمايند. اما علامه طباطبايي بر اين باورند كه خداوند را نمي توان با چشم مادي ديد چه در اين دنيا چه در آخرت و نه در خواب و نه در بيداري و تنها چيزي كه مي توان با آن خداوند را ديد رويت قلبي است، چون رويت با چشم با غير جسم بودن خدا سازگار نيست. از جمله دلايل هر يك از آن ها استدلال بر آيه ي «لاتدركه الابصار» است كه در اين پژوهش ديدگاه هر كدام بررسي شد و به اين نتيجه رسيديم كه ظاهر برخي از آيات و روايات از جواز و برخي ديگر از عدم جواز رويت خداوند حكايت مي كنند. فخرالدين رازي به استناد نصوص دسته اول، رويت بصري خداوند را جايز دانسته است؛ اما آن را مستلزم جسمانيت و جهت داشتن خداوند نمي داند. وي نصوص دسته ي دوم را برخلاف ظاهرشان تاويل مي كند.
علامه طباطبايي هر دو دسته از آيات و روايات را منطبق با ظاهرشان تفسير مي كند و تعارض ظاهري ميان آن ها را با اين نظريه حل مي كند كه رويت در نصوص ديني دو معني دارد: رويت بصري و رويت قلبي كه از سنخ علم حضوري است. برخي از آيات و روايات، رويت قلبي خداوند را تاييد كرده اند كه عقل هم آن را مي پذيرد و برخي ديگر رويت بصري را رد كرده اند؛ زيرا رويت به اين معني، مستلزم آن است كه خداوند مثل و مانند داشته باشد.
- : سطح3
- : كلام اسلامي
- : سیستان و بلوچستان
- : زاهدان
- : سیستان و بلوچستان - زاهدان - مؤسسه آموزش عالی حوزوی حضرت نرجس«س» - سطح سه