وحدت يا كثرت نوعي نفوس انساني از ديدگاه دو مكتب مشاء و حكمت متعاليه.

شناسه محتوا : 26503

1397/03/06

تعداد بازدید : 298

از جمله مسائلي كه در علم النفس به آن پرداخته شده، مسئله «وحدت و كثرت نوعي نفوس انساني» است؛ يعني تعيين موضع و پاسخ به اين پرسش كه آيا همه‌ي انسان ها ذيل يك نوع و ماهيت نوعي واحد قرار مي‌گيرندو افراد آن محسوب مي‌شوند؟يا اين كه چند نوع بوده و ماهيات نوعي مختلف دارند؟ مشائين با توجه به مباني فكري خويش، معتقدند نفوس همه‌ي انسان ها حدوثاً و بقاءً نوع واحدي دارند،و اختلافشان به عوارض خارج از ذات است.آن ها براي مدعاي خويش دلايلي ارائه مي دهند كه مردود است. هر چند پيروان حكمت متعاليه نيز به وحدت نوعي نفوس در زمان حدوث معتقدند، اما در بقاء نفوس را متكثر دانسته و اين تكثر را از ناحيه علم و عملي مي‌دانند كه هر يك از افراد در سير استكمالي نفس خويش برمي‌گزيند. مبناي اين نظريه بر پايه ابداعات فلسفي خاص ملاصدرا مانند:حركت جوهري، تشكيك در وجود و... است. ايشان نيز براي ادعاي خويش به ارائه دلايلي پرداخته اند كه پس از نقد و بررسي، ادعاي دوم ايشان يعني كثرت نوعي نفوس در بقاء قابل پذيرش است. اما آن چه در نهايت مي‌توان به عنوان ديدگاه برگزيده معرفي نمود اين است كه علاوه بر پذيرش كثرت نفوس در بقاء بايد درباره كثرت پيش از تعلق نفوس به ابدان، كثرت خاصي را كه به جهت كثرت طولي در عقول مجرده است ،پذيرفت.
پدیدآورندگان
  • : سطح3
  • : فلسفه اسلامي
  • : تهران
  • : تهران
  • : كوثر