تصوير بلاغي (تشبيهات، استعارات و كنايات) مرگ از ديدگاه اميرالمومنين (عليه السلام) در نهج البلاغه
ما در جهاني زندگي مي كنيم كه از خصوصيت بارز آن مادي بودن است . جهان مادي جهاني است كه توسط حواس قابل درك مي گردد . با اين حال اين عالم ماده پر است از حقائقي كه در دايره حواس نمي گنجد و اين خود دليل مهمي است بر غفلت و در نتيجه كم رنگ تر شدن اين مسائل مهم در زندگي انسانها، يكي از اين امور، مرگ است كه اگر چه در شبانه روز ما شاهد وقوع چنين حادثهي مهمي هستيم، اما حقيقت آن بر انسان مادي پوشيده است پس لازم مي آيد تا واقعيت مطلب منتقل گردد. نكته مهم چگونگي اين انتقال است چراكه حواس انسان از كودكي ماده و خواص آن را كه جرم، هجم، رنگ،صدا و... است، درك كرده پس براي درك امري فرامادي قالبي مي خواهد كه در آن شكل، رنگ و لعاب يافته يا به عبارتي تصويري از خود بسازد و محسوس شود . چنين هنري از كساني ساخته است كه اولا علم كافي به چهار چوب اين مسائل دارند و ثانيا در بيان سرآمد اند . بي شك ائمه تنها در ميان بشر داراي چنين توانايي بي نظيري هستند . خداوند به ايشان علم به مسائل مختلف را عطا كرده و البته قدرت انتقال اين علوم را . از جمله ايشان امير المومنين علي(عليه السلام) مي باشند كه در نهج البلاغه به مسائل مورد نياز مردم اشاره و پرده از حقائق فراواني برداشته اند . كلام ايشان در حد اعجاز بليغ و موثر و در فصاحت و بلاغت بي نظير و در خطابه و سخنوري مشهور تاريخ اند . سخن ايشان بدون هيچ تكلفي سرشار از صنايع بيان و بديع به منظور ارائه تصاويري از مفاهيم انتزاعي است . در ميان اين مفاهيم ، مفهوم مرگ جلوهي ديگري يافته و در نقشهاي متعدد در صحنه كلام حضرت حاضر مي شود. و اين نشان از اهميت اين مسئله دارد چراكه حضرت با كمك ابزار هاي مختلف بيان مانند: تشبيه، استعاره، كنايه، نقشهاي متعددي را تر سيم فرموده اند تا با اجراي آن خصوصيات وچگونگي وقوع آن نمايش داده شده بگونه اي كه مخاطب تجربه اي از مرگ را به دست آورد .
كليد واژه : مرگ ، تصوير ، تصوير آفريني .
- : سطح3
- : مدرسي ادبيات عرب
- : قم
- : قم
- : صديقهكبري«س»