مطالعه تطبيقي ديدگاه مزلو و قرآن كريم در رشد روحي و رواني انسان
سير تكاملي انسان و رسيدن به كمال براساس خواسته دروني و فطري هر انساني در او شكل مي گيرد.اما اينكه اين خواسته و نياز دروني متوقف بر ارضاي نياز هاي مادي هست يا نه؟ بر اساس ديدگاه قرآن كريم نيازهاي مادي در عرض نيازهاي معنوي قرار دارند اما بنابر ديدگاه مزلو ارضاي نيازهاي مادي مقدم و مبنا بر ديگر نيازهاست و تا زمانيكه نيازهاي مادي ارضا نشود،نيازهاي بعدي در وجود انسان به وجود نمي آيد.و همين موضوع نقطه تفاوت بين ديدگاه مزلو قرآن در باره خود سازي و خودشكوفايي انسانهاست.خود شكوفايان قرآن افرادي هستند كه براي رسيدن به كمال حقيقي خود تلاش مي كنند و تنها هدف خود را قرب به وجود لايتنهايي خداوند متعال مي دانند؛چرا كه تنها با رسيدن به اين هدف است كه انسان مسير تكاملي خود را طي كرده است؛ حال ممكن است درجه انسانها نسبت به قرب به خداوند متعال متفاوت باشد.در حالي كه مزلو معتقد است در افراد خود شكوفا با ارضاي نيازهاي ابتدايي و حيات حيواني،نيازهاي والا در انها شكل مي گيردو به عبارتي ديگر با گذر كردن از نيازهاي مادي،به ارضاي نيازهاي معنوي و اخلاقي خود رو مي آورندو رشد مي يابند.البته مزلو به صورت اشاره اي ضمني، سخن از خداگونگي خود شكوفايان به ميان آورده است اما مصرانه،توصيف خود از خودشكوفايان را در بسترطبيعت سراغ مي گيرد و جنبه زيستي و طبيعت گونه انسان را مورد توجه قرار مي دهد.بنابراين ديدگاه مزلو با همه شباهت هايي كه با ديدگاه قرآن دارد به دليل ناقص بودن نمي تواند جنبه كمال گونه انسان را به صورت صحيح تبيين كند.چرا كه مزلو به تجربي بودن علوم اصرار دارد و انسان مدارانه نظر مي دهد.
پژوهش حاضر با هدف تبيين رشد و شكوفايي واقعي معنوي انسان به روش كتابخانه اي جمع آوري گشته است.
- : سطح3
- : تفسير و علوم قرآن
- : آذربايجان غربي
- : اروميه
- : الزهراء«س»