بررسي رابطه بي واسطه و باواسطه انسان و خدا از منظر قرآن(با رويكرد به حكمت متعاليه)
مسألة رابطه انسان و خدا، مسئلهاي بسيار قديمي است، چون انسان فطرتاً رو به سوي خدا دارد. علاوه بر آن، در بسياري از علوم از جمله فلسفه نيز قابل طرح است. در علم فلسفه ميتوان اين مسئله را در دو بعد وجودي و معرفتي بررسي كرد. در بررسي بعد وجودي رابطه انسان و خدا، از فلسفة ماقبل صدرا به دست مي آيد كه چون اصالت با ماهيت است، عليت نيز در ماهيت مطرح ميشود، از اين رو خداوند به عنوان علة العلل معرفي ميگردد. اين نحوة تبيين از رابطه انسان و خدا با آن چه كه در بعضي از آيات قرآن آمده است تعارض دارد. ولي صدرا با اثبات اصالت وجود، مدار تمامي مباحث فلسفي را بر حول محور وجود قرار داد و مسائل فلسفي را به هم مرتبط كرد. و با بيان تشكيك در وجود، عليت را به وجود رابط و مستقل برگرداند. فلسفه صدرا به اين جا ختم نشد بلكه صدرا با تحليل عليت و معلوليت به نظرية تجلي دست يافت و از آن طريق به وحدت شخصيه وجود رسيد. در اين نقطه از فلسفة او همة موجودات مظهر اسماء و صفات حق تعالي هستند و در محضر او حضور دارند و رابطهشان، رابطة جلوه و متجلي و عين الربط با قيوم است و براي وسايط، ديگر تأثيري در ايجاد و علم نيست. همچنين در بعد معرفتي، صدرا بر اساس حركت جوهري اثبات كرد كه نياز به خداوند به عنوان محرك نخستين، به عمق وجودات سيال راه يافته و عمق وجودشان عين فقر و نياز است، و موجودات به توسط همين حركت از نقص به كمال گذر مي كنند، و ماده اولي با حركت اشتدادي، سرانجام به انسانيت و از آن جا به فعليت محض كه همان شهود آگاهانه خداوند است مي رسد. اين بيان صدرا در تفسير بعض آياتي كه ناظر به رابطه انسان و خدا در دو بعد وجودي و معرفتي است بسيار نقش دارد، بلكه صدرا توانست با درك حقيقت وجود صرف كه منحصر در خداوند است و احاطة قيومية او و معيت ذات او با موجودات، در تفاسير آيات معيت، قرب و ملكوت، فهم تازهاي را ارائه دهد. فهمي كه هيچ يك از پيشينيان قبل از او به آن نرسيده بودند.
- : سطح3
- : تفسير و علوم قرآن
- : قم
- : قم
- : مركز آموزشهاي غيرحضوري