سرکار خانم حارثی در ابتدای بحث خود با توجه به آیه «وَ ماخَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»گفت: یکی از اهدافی که برای آفرینش و خلقت انسان میتوانیم در نظر عبادت خداست . البته باید توجه داشت که نه فقط عبادت ظاهری بلکه همراه با معرفت. در واقع منظور از عبادت کمال است که انسان به کمال نوعی (غایت نوعیه) خود برسد و در درجات کمال تقرب به خداوند پیدا کند. حال این اتفاق چه زمانی رخ می دهد؟ این امر در «روز موعود» بهطور کامل توسط انسان کامل محقق میشود و برای تحقق آن سه شرط لازم است.
وی در ادامه به بیان علائم حتمی و غیرحتمی که در دوره آخرالزمان ظاهر میشود پرداخت و گفت: اولا علائم غیر حتمی که ممکن است اصلا به وجود نیاید و ظاهر نشود و علائم حتمی هم طبق عقاید شیعه ممکن است بداء در آن صورت بگیرد. البته جای شکی هم نیست که علاماتی مانند خروج سفیانی که جز علامات حتمی هست و قطعا صورت میگیرد اما در کم و کیف آن عرض کردم که ممکن است بداء صورت بگیرد و طور دیگری ظاهر شود.
خانم حارثی طلبه سطح سه با معرفی کتاب موسوعه الامام المهدی نوشته سید محمد صدر گفت: سید محمد صدر در این کتاب بین علائم ظهور و شرایط ظهور تفاوت قائل شده و مهم ترین آنها این است که شرایط ظهور، حکم سبب و مسببی دارند. علّی و معلولی هستند. وقتی مطلبی برای تحقق یک موضوع به صورت شرط مطرح شد، یعنی تا آن شرط محقق نشود آن موضوع نیز تحقق نمیاید و به محض فراهم شدن شرط موضوع نیز محقق میشود.
وی در ادامه به بیان معنا و مصادیق «ایام الله» پرداخت و گفت: در رابطه با معنا و مصادیق « ایام الله» روایاتی داریم که میفرماید: ورد عن أئمة أهل البيت: «أيام الله ثلاثة: يوم الظهور و يوم الكرة و يوم القيامة» طبق روایات ایام الله روز ظهور، روز رجعت و روز قیامت می باشد. به طور خلاصه می توان گفت روز ظهور همان قیامت است اما در مرتبه ای پایین تر. رجعت همان قیامت است اما در مرتبه ای پایین تر.
بنابراین ما می توانیم با شناخت قیامت و ویژگی های آن به یک شناختی از ظهور هم برسیم. روز قیامت روزی است که مومن و کافر از هم متمایز می شوند. منافق از مومن جدا می شود و اگر نقطه ای کفر و شرک در درون آدمی باشد کسی نمی تواند آنها را انکار کند. همین مباحث را در بحث ظهور و یاران امام زمان داریم و البته در مورد همه افراد در زمان ظهور. روایت داریم از امام باقر علیه السلام که «كل شيء يرجع إلى أصله»(الوافی ج4ص49) هرچیز و هرکس به اصل خویش برمی گردد. ابتلائات نشان دهنده ذات و قلوب افراد است که آنچه در دل اینان نهفته کفر است و عصیان است یا چیز دیگر؟
ابتلائات و امتحان الهی از امور مهمى هستند كه مؤمنان حقيقى را از غیر حقیقی جدا می کند. کدام مومن حقیقی است؟ مومن حقیقی كه در پياده كردن اهداف اسلامى مشاركت اصولى دارند. هرچه هدف، مهمتر و گستردهتر شود، ايمان و اخلاص بايد عمیقتر شود. پس اگر هدفى فراگير و جهانى مطرح باشد كه هيچ پيامبر بزرگى به آن دست نيافته باشد بلكه تنها بخشى از مقدمات آن را فراهم آورده باشند، لازم است ياوران مخلصى براى تحقق اين هدف بپا خيزند. اساسا برنامه كلى الهى در پيش از ظهور، بر تربيت مؤمنان مخلص براى رسيدن به آن هدف بزرگ متمركز شده است.
در ادامه این نشست سرکار خانم احمدوند به بیان شرایط ظهور پرداخت و گفت: شرط اول برای تحقق ظهور: وجود یک نقشه و طرحی که سراسر عدالت باشد و عدل محض واقعی را نمایان کند. و قابلیت اجرا داشته باشد . از برنامههای الهی پیش از ظهور این است که مکتبهای بشری که ادعای حل مشکلات جامعه را دارند، شکست می خورند. این مکتبها به دلیل محدودیتها و نقصهای خود، نتوانستهاند به درستی نیازهای انسان را برآورده کنند و این ناکامیها باعث ایجاد ناامیدی در جامعه میشود. با این حال، در دل انسانها امیدی به وجودِ نیرومند و قدرتمندی ناشناخته و عدالتگرا وجود دارد که میتواند مشکلات را رفع کند.
شرط دوم: وجود یک رهبر با تجربه که این رهبر باید وجود داشته باشد و توان رهبری عادلانه عالم را داشته باشد.
شرط سوم: وجود یاوران پشتیبان مجری امر در کنار این فرمانده. چالش جدی در امرظهور اینجاست و تربیت در این شرط نهفته است. در بعضی روایات اشاره شده که اگر یاران313 نفر باشد، ما می آییم. پس براى پياده كردن عدالت جهانى نياز به يار و ياور و پشتيبان است تا با همكارى آنان بتوان به صورتى طبيعى و عادى به گسترش عدل و داد پرداخت.
احمدوند طلبه سطح سه در ادامه به بیان ويژگي هائى كه اين افراد باید داشته باشند پرداخت و گفت: اولین ویژگی درک و فهم راستین و واقعی نسبت به اهمیت و عدالت هدفی که به دنبال آن است، و نقشه ای که در پی اجرای آن است.
دومین شرط: آمادگی همه جانبه براى فداكارى و از خودگذشتگىدر راه هدفش در هر سطحی که مصلحت آن هدف اقتضا کند.
هر اندازه كه از اين دو ویژگی در يك فرد ايجاد شود، او را شايسته كار اجتماعى و دسته جمعى و جهاد در راه حق مىکند. و اینکه نمره ی هر فرد در این دو ویژگی چند است با آزمایش الهی بدست می آید. آنچه كه شرط ظهور است، این است كه اين دو ويژگى در تعدادى كافى از افراد مردم به وجود بیايد. به هر اندازه كه در افراد از اين دو ويژگى كم شود، به همان مقدار از كار و تلاش و جهاد، عاجز و ناتوان مىباشند؛ هر چند نسبت به حالات روحى فردی، آدمهای خيلى با اخلاص و در درجات بالا هم باشند و به همين نسبت يك امّت هر چه نسبت به وجود اين افراد كمبود داشته باشد، به همان اندازه از پياده كردن عدالت در جامعه خود ناتوان است
وی در ادامه گفت: از مجموع روایات در رابطه با یاران امام زمان علیه السلام اینطور بدست می آید که اکثر یاران از منطقه خاورمیانه هستند. بنابراین ابتلائات و به طبع آن تربیت این منطقه بیشتر لازم میاید.از امام صادق علیه السلام درباره ویژگیهای امام زمان عجل الله فرجه و غیبت آن حضرت این چنین آمده است: خداوند تأخیر در فرج آن حضرت را همانند تأخیر در فرج نوح پیامبر علیه السلام قرار داده است.
در ابتلائات مختلف اجتماعی و سیاسی که در حوزه فردی و اجتماعی برای ما رقم می خورد، نباید بگذاریم که تربیت ما منحرف شود. کفران نعمت و اینکه برای آبادی دنیا دین را کنار بگذاریم تربیت را منحرف می کند. داستان ظهور نتیجه ی یک رویداد هایی است که در آن عیارها معلوم شده و آن هسته سخت و پای کار که دور حضرت ارواحنا فداه باشند ، امتحانشان را داده اند. در پایان بحث به سوالات طلاب پاسخ داده.

