دکتر علی کلاهدوزان عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان در جلسه اول خصوص مرگ بیان کرد: روانشناسی مرگ، شاخهای از روانشناسی است که به بررسی احساسات، تجربیات و نگرشهای انسان در مواجهه با مرگ و مرگپذیری میپردازد. این رشته علمی، ریشه در نیازهای بنیادین انسان دارد. همانطور که مازلو در نظریه سلسله مراتب نیازها بیان کرده است، نیاز به خودشکوفایی یکی از مهمترین نیازهای انسان است؛ اما آگاهی از محدودیتهای زیستی و مرگپذیری، این نیاز را با چالش جدی روبرو میکند. ترس از مرگ، بهعنوان یک نیاز رشدی ثانویه، از شناخت غریزی انسان نسبت به پایانپذیری زندگی نشأت میگیرد. این ترس، در کنار نیازهای اولیه مانند امنیت و دلبستگی، میتواند به رفتارهای آسیبزا و اضطرابهای مختلف منجر شود.
یالوم، فیلسوف وجودگرا، بر این باور است که اضطراب مرگ در همه انسانها وجود دارد و ریشه بسیاری از مشکلات روانی است. او این اضطراب را مکانیسمی دفاعی در برابر تعارضهای ناخودآگاه میداند. فروید نیز بر اهمیت دوران کودکی در شکلگیری این ترس تأکید میکند و آن را نشانهای از آسیبهای روانی میداند. در واقع، ترس از مرگ پیچیدهتر از یک ترس ساده است و ریشه در تعامل پیچیده انسان با دنیای اطراف دارد. شناخت این ترس و راههای مقابله با آن، میتواند به بهبود کیفیت زندگی و کاهش رنجهای روانی کمک شایانی کند.
آگاهی از مرگ بهعنوان مهمترین واقعیت زندگی، ما را به اندیشیدن عمیقتر درباره نحوه زندگیمان وا میدارد. درک نقش مرگ در زندگی، به ما کمک میکند تا از لحظات زندگی خود بهتر بهره ببریم و به دنبال معنا و هدفی در زندگی باشیم.