در آمدی بر طنز

شناسه نوشته : 10767

1393/04/04

تعداد بازدید : 1969

در آمدی بر طنز
 
مليحه ولي‌تبار بهنميري
وحيده زاهديان ، فاطمه قربان‌زاده ، فاطمه لاغري
اعضاي هسته پژوهشي نجم‌الثاقب مدرسه علميه الزهرا (س) بابل، مازندران
استاد راهنما: دكتر محمدعلي خيراللهي
زمستان 1392
 
چكيده
«طنز» به معني مسخره گرفتن و دست انداختن و در لغت فارسي به معناي؛ مسخره كردن، طعنه زدن و سرزنش كردن، افسوس كردن و يا نكته ظريف كه با شوخي همراه باشد.
در مجموع هر بيان و رفتاري كه به ظاهر غيرجدي و به صورتي لطيف و همراه با مزاح، ولي در واقع بيانگر واقعيتي جدي است و هدف توجه دادن به معايب و مفاسد مبارزه با رذائل و موجب رشد فضائل شود، طنز  گويند.
در فرهنگ ديني، مسأله خوشحالي و شادي و شاد كردن ديگران، جزء خصلت‌هاي مثبت و پسنديده به شمار آمده است و از مزاح و شوخ‌طبعي به عنوان يك خصلت مؤمنانه ياد شده و اولياي دين و بزرگان مكتب نيز در عمل اين‌گونه بوده‌اند و هم‌چنين طنز يك نوع استعاره است و در قرآن نيز به صورت تمثيلات و تشبيهات و
تنظيرات ديده مي‌شود.
با بررسي‌هاي انجام شده درمي‌يابيم هدف طنز استهزاء، مسخره و عيب كردن نيست، هدف طنز با رعايت حقوق انساني و حفظ مقدسات، توجه دادن فرد يا جامعه به معايب و مفاسد خود، كوبيدن رذايل اخلاقي، رشد فضائل اخلاقي و در يك كلام، تزكيه و تهذيب، اصلاح و به تكامل رساندن خود و اجتماع است كه چنين طنزي را طنز مطلوب مي‌نامند. و شرع مقدس سفارش به چنين طنزي نموده، و اگر طنزي فاقد چنين اوصاف بوده و موجب اختلاف، افساد، تعرض به مقدسات شود، طنز نامطلوب شمرده مي‌شود كه بزرگان دين و علماء و صاحب‌نظران چنين طنزي را مذموم و موجب عقاب دنيوي و اخروي مي‌دانند.
 
واژگان كليدي:
طنز در قرآن، مصاديق طنز، فقه طنز، طنز مطلوب و نامطلوب ، طنز ديني.
 
نتيجه‌گيري
طنز واژه‌اي عربي است و در واژه به معناي مسخره كردن، طعنه زدن، عيب كردن، سخن به رموز گفتن و به استهزاء از كسي سخن گفتن است.
در ادبيات «طنز»، به نوع خاصي از آثار منظوم يا منثور ادبي گفته مي‌شود كه اشتباهات يا جنبه‌هاي نامطلوب رفتار بشري، فسادهاي اجتماعي و سياسي يا حتي تفكرات فلسفي را به شيوه‌اي خنده‌دار به چالش مي‌كشد.
طنز تفكربرانگيز است و ماهيتي پيچيده و چندلايه دارد. گرچه طبيعتش بر خنده استوار است، اما خنده را تنها وسيله‌اي مي‌انگارد براي نيل به هدفي برتر و آگاه كردن انسان به عمق رذالت‌ها. گرچه در ظاهر مي‌خنداند، اما در پس اين خنده واقعيتي تلخ و وحشتناك وجود دارد كه در عمق وجود، خنده را مي‌خشكاند و انسان را به تفكر وامي‌دارد. به همين خاطر درباره طنز گفته‌اند: «طنز يعني گريه كردن قاه قاه، طنز يعني خنده كردن آه آه».
جامعه كنوني، جامعه‌اي خسته از كار و تلاش روزمره است و نياز به تسكين‌دهنده‌هاي مختلف دارد. از جمله اين مسكن‌ها، برنامه‌هاي طنز است، كه براي ساعتي فرد را از حالت خستگي جسمي و روحي خارج ساخته و شاداب مي‌سازد، دين مي‌خواهد مؤمن را چنان پرورش دهد كه در حالت سختي نيز غمگين نباشد، بلكه شاداب و راضي به رضاي خدا باشد.
صدا و سيما امروزه، مهم‌ترين و گسترده‌ترين وسيله ارتباطي با مردم است؛ به گونه‌اي كه هر فرد ايراني روزانه چند ساعت از وقت خود را با آن مي‌گذراند، اين وسيله در عين حال كه بايد برنامه‌هاي جدي داشته باشد، بايد برنامه‌هايي نيز داشته باشد كه فرد را هرچند به اندازه كم از اين جريان روزمرگي خارج سازد؛ بنابراين گرچه خنده و تفريح هدف اصلي طنز نيست، ولي مي‌تواند هدف فرعي آن قرار بگيرد.
از سوي ديگر، دين و حكومت اسلامي نيز مانند ديگر حكومت‌ها نياز به تبليغ انديشه‌ها و آرمان‌هاي خود و به باور نشاندن آنها در نهاد مردم دارد و در اين راه، يكي از ابزارهاي سودمند، همان طنز است.
ما موظفيم در تبليغات ديني از تمام ابزارهاي پيشرفته زمان و مكان استفاده كنيم. بنابراين، از طنز در دنياي امروز و ادبيات امروز و در تبليغات سمعي و بصري جايگاه خيلي مهم براي خود باز كرده است و نبايد غافل شويم.
يكي از راه‌هاي مبارزه با دشمنان حكومت و ايادي كفر، اين است كه با هنر طنز، افكار و اعمال آنها را به نقد گذاشته و به محاسبه بگيريم. همان‌گونه كه آنها در حركت‌هاي ضد اسلامي و ايراني خود دست به هرگونه حربه‌اي مي‌زنند، ما نيز مي‌توانيم از برنامه‌هاي طنز استفاده كنيم.
عصر امروز، عصر ارتباطات، ماهواره‌ها و اينترنت، شبكه‌هاي عظيم خبري و اطلاعاتي و ... همگي در پس تحقق اين هدف هستند، حال در اين صحنه آشفته جهاني كه حكومت اسلامي هم در داخل امواج آن قرار دارد و جوان مسلمان با صدها برنامه ماهواره‌اي و اينترنتي روبه‌رو است آيا مي‌توانيم فقط با برنامه‌هاي جدي و خشك، مخاطباني سراپا گوش داشته باشيم.
بر اساس تحقيقات به عمل آمده اين رساله مي‌توان نتيجه گرفت به جاي اينكه طنز را وسيله‌اي جهت دستاويز لهجه‌ها، عقايد، سنت‌هاي بومي، قومي و محلي جهت تحقير و تمسخر قرار دهيم. به عنوان حربه‌اي براي اظهار حق و حقيقت و به ثمر نشاندن عقايد ديني و تبليغات اسلامي در جهان و عصر كنوني به كار برد تا بتوانيم از اين صفت زيباي ادبي در جهت پيشبرد اهداف عالي اسلامي بكار بريم.
فقيهان و دين‌شناسان با توجه به اهميتي كه به دين و پاسداري از آن و نشر و ترويج آن مي‌دهند، با مسائل نو با حساسيت بسيار برخورد مي‌كنند، طنز نيز از موضوعاتي است كه پس از تأكيد رهبر معظم انقلاب، بيشتر مورد توجه قرار گرفته است و نظريه‌هايي درباره حكم شرعي طنز از ديدگاه فقها مطرح شد كه در مطالب پيشين اين كتاب آورديم.
از تأكيدات مقام معظم رهبري بر برنامه‌هاي طنز در صدا و سيما فهميده مي‌شود كه ايشان اصل طنز را مي‌پذيرد، ولي آن را جدا از مطايبه و فكاهي رايج در صدا و سيما مي‌داند.
بقول آيت‌اله مكارم شيرازي امروز آنچه از طنز تبادر مي‌شود اين است كه يك سلسله مسائل هدفدار در لباس لطايف و آميخته با نوعي شوخي بيان مي‌شود، اگر اين طور باشد سازنده و توأم با مسائل خلاف شرع نباشد اشكالي ندارد.
با توجه به آ‌نچه گذشت مي‌شود چنين نتيجه گرفت كه:
1. اصل اولي، در طنز حقيقت بوده و جايز است.
2. اگر در طنز هتك حرمت باشد و از ابزار منفي (تهمت، غيبت، دروغ، استهزاء و ...) استفاده شود، قطعاً حرام است.
3. اگر عرف طنزي را هتك حرمت نداند يا طنز، شخص خاصي را مدنظر نگيرد، بلكه عمومي و اجتماعي باشد، اشكالي ندارد.
و در يك جمع‌بندي كلي آنچه از ابتدا تا انتهاي تحقيق مي‌توانيم نتيجه گرفته شود اينكه:‌
1. شخصيت افراد لكه‌دار نشود.
2. سرور و خوشحالي در دل مؤمن ايجاد كند از باب إدخال السرور مزاح كند.
3. به گونه‌اي باشد كه هيبت افراد از بين نرود.
4. جنبه تربيتي داشته باشد.
5. گناه در آن شوخي نباشد و هرزه‌گويي نشود.
 

پيشنهادات
1. توصيه مي‌شود به كساني كه حرفه و كارشان مرتبط با امور طنز مي‌شود با مطالعه دقيق در رابطه با نحوه استفاده صحيح از اين مقوله، گامي مؤثر در اين راستا بردارند.
2. به علت اينكه كلام طنز (البته طنز مطلوب) به دور از خشونت است و حالتي دوستانه دارد، مي‌تواند در القاي بسياري از معارف ديني خصوصاً در نسل جوان اثرگذار باشد.
3. در راستاي تربيت صحيح افراد، وارد كردن هر چه بيشتر اين مقوله (طنز مطلوب) در محيط خانواده و مدرسه و محيط‌هاي تربيتي، مي‌تواند در شكوفايي استعدادها و بالا رفتن روحيه نشاط در زندگي اثربخش باشد.
4. از آنجايي كه موضوع اين كتاب از جنبه فقهي و به روش كتابخانه‌اي بررسي شد، پيشنهاد مي‌شود، همين موضوع به صورت اجتماعي و فردي و به روش ميداني يعني بين افراد از هر قشر نظرخواهي در جهت ساختن چگونگي طنزي پرمحتوا و چگونگي ارائه اين طنز جهت شاد نمودن افراد جامعه بررسي شود. به طور مثال: موضوع اين رساله و كتاب (نظر فقهي طنز در اسلام) مي‌باشد، به گروه ديگري از هسته علمي (نظر افراد جامعه در خصوص طنز و ...) چنين موضوعي داده شود كه به صورت ميداني بررسي نمايند.

منابع و مأخذ
1. قرآن كريم.
2. نهج‌البلاغه.
3. آيت‌اله خامنه‌اي، سيد علي، 21/1/1389، تمسخر لهجه قوميت‌ها، پايگاه اطلاع‌رساني آيت‌اله خامنه‌اي.
4. ابراهيمي، صادق، (18/8/1388)، سلاح طنز و طنزپردازي، مجله كيهان فرهنگي، ش 218.
5. ابن ابي الأَصبع مصري، (1368 هـ.ش)، بديع القرآن، مشهد: آستان قدس رضوي.
6. ابن بابويه، شيخ صدوق، (1377)، معاني الأخبار، ترجمه شيخ عبدالعلي محمدي شاهرودي، ج 2، چاپ دوم، تهران: دارالكتب الأسلاميه.
7. ابن رازي، جعفر بن احمد، (1387)، جامع الأحاديث النبويه، مشهد: مجمع البعوث الإسلاميه.
8. ابن سعد، محمدبن سعد، (1347)، الطبقات الكبري، ج 1، بيروت: دارصاد.
9. ابن منظور، (1405 ق)، لسان العرب، ج 7، قم: نشر ادب حوزه.
10. اسماعيلي، محسن، سال دهم، طنز مطلوب، ضرورت و ويژگي‌ها، ش 4، ص 84.
11. بديع، راميل، مشيل عاصي، يعقوب، (1987 م)، المعجم المفصل المصطلاحات في اللغةو الأدب، بيروت: دارالعلم لِللاليم.
12. بلخي، جلال‌الدين محمد، (1389)، تفسير و نقد و تحليل مثنوي، ترجمه محمدتقي جعفري تبريزي، تهران: مؤسسه تدوين و نشر آقار علامه جعفري.
13. جباران، محمدرضا، (1384)، درسنامه علم اخلاق 2، چاپ پنجم، قم: مركز مديريت خواهران حوزه علميه قم، نشر هاجر.
14. حسن‌زاده آملي، حسن، (1378)، نامه و برنامه‌ها، قم: قيام.
15. حسيني، سيد مصطفي، (1379)، معارف و معاريف دايرةالمعارف، جامع اسلامي، چاپ اول، تهران: مؤسسه فرهنگي آرايه.
16. حضرت امام خميني، تابستان 1378، تحريرالوسيله، ترجمه:‌علي اسلامي، تهران؛ چاپخانه دفتر انتشارات اسلامي.
17. حق‌جو، (1388)، فرايند طنز در هنر ديني، مجله هنر ديني، شماره 1.
18. حكيمي، محمود، (1375)، لطيفه‌هاي سياسي، قم: نشر خرم.
19. حلبي، علي اصغر، (1364)، مقدمه‌اي بر طنز و شوخ‌طبعي در ايران، ترجمه جاحظ بصري، ج 1، مصر: الحيران، تهران: پيك.
20. حلي، حسن بن يوسف (1379)، تحرير الأحكام الشرعيه علي مذهب الإماميه، چاپ اول، قم: مؤسسه الإمام الصادق (ع).
21. حيدري، محمدباقر، (1389)، مقدمه‌اي بر طنز از ديدگاه عقل و نقل، سنجش و پژوهش، شماره 14 و 13، صص 139 و 140.
22. ديفلور، ملوين ـ اورت اي، دنيس، (1383)، شناخت ارتباطات جمعي، ترجمه سيروس مرادي، چاپ دوم، تهران: دانشكده صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران.
23. رحمتي شهرضا، محمد، (1387)، گنجينه معارف، جلد 1، قم: صبح پيروزي.
24. رشيدرضا، محمد، (1338)، تفسير المنار، عنوان ديگر تفسير القرآن الحكيم الشهيره شيخ محمد عبده، مصر: مطبعةالمنار.
25. روزنامه كيهان، (10/5/75)، شماره 15700.
26. زمخشري، محمودبن عمر، (1389)، كشاف زمخشري، جلد 3 و 4، تهران: ققنوس.
27. سيّاح، احمد، (1370)، فرهنگ بزرگ جامع نوين، (ترجمه المنجد)، چاپ چهاردهم، ج 2 و 1، تهران: انتشارات اسلام.
28. شيخ الإسلامي، سيد حسين، (1378)، شرح غررالحكم، گفتارهاي حضرت علي (ع)، غررالحكم حضرت علي، (ع)، قم: انصاريان.
29. شيخ انصاري، مرتضي، (1379)، قم: مؤسسه الإمام المنتظر (عج).  
30. شيخ عاملي، حر، (1429 ق)، وسايل الشيعه، بيروت، آل البيت الاحياء التراث.
31. شيرازي، ناصر، با همكاري جمعي از نويسندگان، (1386)، تفسير نمونه، ج 21 و 2 و 13، تهران: دار الكتب الإسلاميه.
32. صابري، كيومرث، (1375)، هدف طنز، طنز مطلوب، سالنامه گل‌آقا.
33. الصادقي، محمد، (1380)، الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن و السنه، جلد 26، قم: دارالتفسير.
34. صدوق، محمدبن علي ابن بابويه، (1376)، امالي، چاپ ششم، تهران: كتابچي.
35. صفي، فخرالدين علي، (1371)، لطائف الطوائف، تهران: اقبال.
36 .صلاحي، عمران، اسدي، بيژن (1372)، طنزآوران امروز ايران، چاپ 4، تهران: مرواريد.
37. طبرسي، حسين نوري، (1429 ق) مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، جلد 2 و 12، بيروت: مؤسسه آل البيت، (ع) الإحياء التراث.
38. طبرسي، علي بن حسن، (1381)، مشكاةالأنوار في غرر الأخبار، بيروت: مؤسسه آل البيت الأحياء التراث.
39. طبرسي، فضل بن حسن، (1375)، مجمع البيان في تفسير القرآن، ترجمه علي كرمي، ج 1 و 13 و 9، تهران: انتشارات فراهاني.
40. عاملي، حسين بن عبدالصمد، (1385)، نور الحقيقه و نور الحديقه في علم الأخلاق، قم: دارالمودة.
41. عسقلاني، احمدبن علي ابن حجر، (1374)، تهذيب التهذيب، بيروت: دارالفكر.
42. عسگري، حسن بن عبدالله، (140 هـ.ق 369 هـ.ش، الفروقي اللغويه، بيروت: بي‌نا ـ بي‌تا.
43. عسگري، فاطمه، (1385)، طنز اصيل، انتقاد از وضعيت موجود و نگاهي به وضعيت مطلوب و آرماني، مجله عقيدتي، فرهنگي، اجتماعي، شميم ياس، شماره 41، صص 41 و 44.
44. علامه طباطبايي، محمدحسين، (1376)، ترجمه ناصر مكارم شيرازي، جلد 1، 8، 18، قم: مركز فرهنگي رجاء.
45. علامه طباطبايي، محمدحسين، (1386)، ترجمه ناصر مكارم شيرازي، جلد 2، قم: مركز نشر فرهنگي رجاء.
46. علامه مجلسي، محمدباقر، (1362)، بحارالانوار، ج 7 و 76 و 16 و 77 و 64 و 69، تهران: دارالكتب الإسلاميه.
47. علامه مجلسي، محمدباقر، (ربيع‌الاول 1385)، بحارالانوار، چاپ 2، ج 22، تهران: بازار سلطاني دارالكتب الإسلاميه.
48. علي بن ابيطالب ـ تيمي آمدي، عبدالرحمن بن محمد، (1381)، تصنيف غررالحكم، ترجمه مصطفي درايتي، مشهد: مؤسسه فرهنگي پژوهشي، الجواد: ضريح آفتاب.
49. علي بن ابيطالب (ع) امام اول، (1383)، غرر الحكم و درر الكلم، تأليف عبدالواحد الامدي التيمي، چاپ دوم، قم: دارالكتاب الإسلامي.
50. فيض كاشاني، محمدحسن، و جمعي از نويسندگان، (1386)، تفسير صافي، جلد 6، قم: نويد اسلام.
51. كليني، ابي جعفربن يعقوب بن اسحاق، (زمستان 1365)، اصول كافي، چاپ 4، جلد 2، تهران: بازار سلطاني دارالكتب الإسلاميه.
52. لقماني، احمد، (بهار/1380)، نگاهي نو در آينه معارفه به: خنده، شوخي، شادماني، چاپ اول.
53. متدري، عبدالعظيم بن عبدالقومي، (1380)، الترغيب و الترهيب، ج 3، بيروت: دارالاحياء التراث العربي.
54. متقي، علي‌بن حسام‌الدين، (1383)، كنزل‌العمال، بيروت: دارالكتب العلميه.
55. مجله سروش، ش 771، گفتگو با مسعود كيمياگر، انتشارات صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران.
56. محمدبن مكرم، ابن منظور، (1376)، لسان العرب، بيروت: دارالفكر.
57. محمدي ري شهري، محمد، (1379)، ترجمه حميدرضا شيخي، ج 11، قم: دارالحديث.
58. محمدي ري شهري، محمد، (1379)، ميزان الحكمه، ج 9، قم: دارالحديث.
59. محمود العقاد، عباس، (1997 م 1376 هـ.ش) جي الضاحك المضحك.
60. مركز پژوهش‌هاي اسلامي صدا و سيما، (1381)، پژوهشي درباره طنز در شريعت و اخلاق، قم: مؤسسه بوستان كتاب، (مركز و چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم.
61. مشيري، مهشيد، (1388)، فرهنگ زبان فارسي، چاپ اول، تهران: سروش.
62. مصطفوي، سيد حسين، (1371)، التحقيق في كلمات القرآن، تهران: وزارةالثقافه و الإرشاد الإسلامي.
63. مطلوب، احمد؛ حديثي، خديجه، (1382)، التبيان في علم البيان، بغداد: مطبعةالعاني.
64. معتزلي، عبدالحميد بن هبةالله ابن ابي الحديد، (1430 ق)، شرح نهج‌البلاغه، جلد 6، بيروت: مؤسسه الاعلي المطبوعات.
65. معين، محمد، (1377)، فرهنگ فارسي معين، ج 2، چاپ 6، تهران: انتشارات اميركبير.
66. نجفي صحنه‌اي، علي، (1387)، در مجله قرآن و هنر (خط اينترنتي راسخون)، شماره 2، مصاحبه با فقها، قابل دسترسي در www.Rasekhon.net.
67. نراقي، احمدبن محمد، (1378)، الخزائن، قم: قيام.
68. نراقي، محمدمهدي، (1382)، جامع‌السعادات، قم: گنج معرفت.
69. نراقي، ملااحمد، (1389)، معراج السعادة، چاپ چهارم، قم: علويون.
70. نوري، محدث، (1429 ق)، مستدرك الوسائل، ج 8، بيروت: آل البيت الاحياء التراث.
71. نيلي، محمود، (1377)، طنز و تفاوت آن با مسخر‌گي، در فصلنامه سنجش و پژوهش (روي خط اينترنتي) مركز تحقيقات سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، مصاحبه با فقها در خصوص موضوع طنز، قابل دسترسي در: www.RCIRIB.ir.
72. ورام، مسعودبن عيسي، (1378)، تنبيه الخواطر و نزهةالنوادر: المعروف بمجموعه ورام، تهران: مركز فرهنگي انتشاراتي رايحه.
73. هراتي، ابومحمد، (1385)، تحف‌العقول عن آل الرسول (ص)، ترجمه صادق حسن‌زاده، قم: انتشارات آل علي.

 

نوشته های مرتبط