تحلیل و تطبیق مبانی وجود شناسی توحید افعالی در فلسفه ابن سینا و ملاصدرا
بحث از كيفيت و چگونگي صدور افعال از خداونـد متعال و نقش خداوند در فعل و انفعالاتي كه در عالم صورت مي گيرد، از جمله بحث هاي مهم فلسفة اولي است كه نه تنها فلاسفه و بزرگان حكما اين بحث را از نظر دور نداشته اند، بلكه متكلمان و اهل فقه نيز ضمن شرح قضا و قدر الهي و ارتباط آن با اختيار انسان با ملاك هاي خود آن را مورد بررسي قرار داده اند. لذا در اين پژوهش با روش توصيفي و با مطالعه تحليلي و تطبيقي توحيد افعالي از منظر ابن سينا و ملاصدرا تفاوت هاي اين دو نظريه را مورد تحليل و بررسي قرار مي دهيم.
ابن سينا با بهره گيري از اصل «عليّت» در مباني وجود شناسي خود و تبيين چگونگي وجود معلول و اعتقاد به تكثّر موجودات خارجي به تفسير توحيد افعالي مي پردازد. وي بر اين باور است كه فعلي كه از انسان صادر مي شود دو فاعل در طول يكديگر دارد كه يكي قريب و ديگري بعيد است. انسان فاعل مباشر و قريب و واجب متعال فاعل بعيد و علة العلل خواهد بود و استناد فعل واحد به دو فاعل طولي به نحو حقيقي بوده و هر كدام در ايجاد فعل سهمي خواهند داشت.
اما از آنجا كه صدرالمتألهين، نظري متفاوت با ابن سينا در كيفيت وجود معلول دارد و همچنين در مباني وجود شناسي خود از قائلين به وحدت شخصي وجود است و همۀ ما سوي الله را عين ربط و تعلق به او مي داند و با اعتقاد به اصل «تشأن و تجلي» در مباني وجود شناسي خود، توحيد افعالي را چنين تفسير مي كند كه يك فاعل حقيقي بيشتر وجود ندارد و آن هم خداست و چون ممكنات و افعالشان عين ربط به او بوده و از تجليات و مظاهر فعل اويند، لذا آنچه در واقع فعل ممكنات ناميده مي شود، همگي از تجليات فاعليت حق بوده و انسان در مرتبه ظهور، درجه اي از فاعليت الهي خواهد بود، بنابراين استناد فعل به انسان و واجب تعالي، هر دو، صحيح بوده و استناد فعل به واجب تعالي سبب تحديد قدرت و اراده ي مطلق الهي نخواهد شد، بر طبق اين ديدگاه واجب تعالي نسبت به همه افعال ممكنات، فاعل مباشر خواهد بود.
- : سطح3
- : كلام اسلامي
- : اصفهان
- : نجف آباد
- : اصفهان - نجف آباد - مدرسه علمیه تخصصی ام الائمه «علیها السلام»