پایگاه معاونت پژوهش حوزه های علمیه خواهران سراسر کشور

نرخ زاد و ولد و ميزان جمعيت نقشي اساسي و تعيين كننده در سرنوشت و بالندگي يا افول قدرت هر سرزميني دارد. از آن‌جا كه اين مهم به شدت تحت تأثير مبناي فكري، نوع نگرش و انگاره افراد از فرزندآوري دارد، پايان نامه حاضر به روش كتاب‌خانه‌اي و توصيفي-تحليلي با هدف بررسي تاثير نظام فكري غرب بر زاد و ولد در ايران نگارش يافته و در اين راستا نخست مباني نظام انديشه غرب از قبيل اومانيسم، سكولاريسم، ماركسيسم، فردگرايي و ليبراليسم تبيين شده است. آن‌گاه چگونگي تأثيرگذاري اين مباني بر كاهش زاد و ولد در كشور به تفصيل نگاشته شده و در فصل پاياني نيز راهكارهايي فرهنگي و اقتصادي جهت برون رفت از مشكلات حاصل از كاهش مواليد و منفي شدن رشد جمعيت ارائه گرديده است. يافته‌هاي تحقيق حاكي از آن است كه جهان غرب براي استيلاي فرهنگ خود، به مدد تبليغات چند رسانه‌اي و توليد انبوه فيلم‌ها و سريال‌ها، از دو طريق مستقيم (ترويج تجرد، عقيم‌سازي و...) و غيرمستقيم (تغيير سبك زندگي خانواده‌ها، ايده‌آل سازي تحصيل و اشتغال بانوان و...) بر كاهش ميزان زاد و ولد تأثير گذاشته است. ره‌آورد اين سياست‌ها رشد ارزش‌هاي مدرنيستي نظير آزادي، رفاه و پذيرش الگوي تازه‌اي از زيبايي و جذابيت بويژه در بين بانوان و تنزل ارزش‌هاي مرتبط با تولد فرزند بوده كه نتيجه آن در شيب تند كم شدن مواليد در ايران در دهه‌هاي اخير، به وضوح قابل رؤيت است.