روش های تعدی از نص در اصول فقه امامیه
تنقيح مناط و الغاي خصوصيت برخلاف قياس، از شيوههاي تفسيري متون شرعي بوده و نوعي توسعه در موضوع هستند و تمامي حجيت آنها به اصالهالظهور برميگردد؛ زيرا قياس نوعي تسري حكم از يك موضوع مستقل به موضوع ديگر است و در بين قائلين به آن، منبعي از منابع تشريع بوده و روش تفسيري قلمداد نميشود. تنقيح مناط مورد توجه مقاله نيز، تنقيح مناطي است كه منظور از مناط در آن همان موضوع حكم است. اين نوع از تنقيح مناط با الغاي خصوصيت يكسان است.از آنجا كه اين دو شيوه در منابع تشريع منصوص نبوده و حاصل مجاهدت علمي و تأملات همه جانبه فقيهان و اصوليون است، روش پژوهش مقاله اصطيادي و مراجعه به آراي ايشان است. نتيجه نيز اين است كه تنقيح مناط و الغاي خصوصيت در مبناي حجيت، روش و اركان با قياس متفاوت است و برخلاف آن ماهيتي فقهي دارد نه اصولي. در تنقيح مناط و الغاي خصوصيت برخلاف قياس، چهار ركنِ اصل، فرع، علت و حكم مطرح نيست؛ زيرا در آنها دو موضوع مستقل كه حكم يكي به ديگري تعدي يا سرايت پيدا كند، مطرح نيست، بلكه موضوع منصوص و غيرمنصوص، هر دو از افراد و مصاديق موضوع اصلي كشفشده هستند؛ اما در قياس بحث بر سر دو موضوع متفاوت است كه از هم مستقل بوده و تنها رابطه آنها وجود برخي شباهتها است، نه اينكه لزوماً هر دو مصداق موضوع اصلي باشند. به همين دليل، دخيلكردن عبارات اصل و فرع در تعريف تنقيح مناط صحيح نيست.روش تنقيح مناط و الغاي خصوصيت عبارت از مناسبت حكم و موضوع بود، ولي در قياس، روشها فراتر از مناسبت بودند و مناسبت تنها يك روش از آنها بود. مبناي حجيت تنقيح مناط و الغاي خصوصيت به دليل روشي كه داشتند عبارت از حجيت ظهور كلام بود، ولي در قياس غير از طريق ظهور كلام، روشهاي عقلي نيز به كار گرفته ميشود كه مبناي حجيت آنها اصالةْالظهور نيست. از ثمرات تعدي از نص مي توان تضييق موضوع و حكم، توسعه ي موضوع و حكم، تعيين وضعيت عطف، تعيين مقدار قرينيت قدر متيقن و غلبه و ندرت عرف را نام برد.
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : تهران
- : ری
- : تهران - ری - مؤسسه آموزش عالی حوزوی حضرت عبدالعظیم«ع» - سطح سه