آموزه هاي فقهي درخصوص صيانت از محيط زيست اجتماعي
چكيده
مكاني كه انسان براي زيستن انتخاب ميكند حداقل بايد سه قلمرو داشته باشد قلمرو اول آن مربوط به طبيعت آب و هوا و….است كه اين قلمرو مشترك بين انسان و حيوان است و محيط زيست طبيعي نام دارد، قلمرو دوم محيطي كه انسان در آن زندگي ميكند مربوط به كيفيت و چگونگي بهرهبرداري و استفاده از منابع جاندار و غير جاندار است كه طبيعت در اختيار انسان قرار داده است و اينكه چگونه از منابع موجود براي رفع نيازها استفاده كند كه اصطلاحاً محيط زيست اقتصادي ميگويند و اما قلمرو سوم قلمرو اجتماعي است كه بايد مناسبات اجتماعي يك مناسبات سالمي باشد چنانچه اگر براي انسان شرايط اقتصادي و طبيعي هم فراهم باشد اما امنيت جسمي و رواني وجود نداشته باشد باز هم نميتواند در اين شرايط زندگي كند. براي اينكه محيط طبيعي حفظ شود انسان يك سري وظايفي دارد و يكسري از امور در اختيار انسان نيست براي محيط اقتصادي نيز بخش عمده آن تحت اختيار انسان است كه چگونه از منابع استفاده كند اما در مورد محيط زيست اجتماعي براي اينكه انسان از محيط اجتماعي آرام همراه با پيشرفت برخوردار باشد انسانها و نهادهاي اجتماعي وظايفي دارند لذا لازم است ابتدا به توصيف امنيت اجتماعي، عدالت، آزادي اجتماعي، نظم اجتماعي و…. پرداخته شود و پس از شناخت از آنها با تحليل دستورالعملهاي ديني وضعيت مطلوب محيط زيست اجتماعي را تشكيل داد و چون زندگي اجتماعي آميخته با حقوق فردي و اجتماعي است و استيفاي اين حقوق گاهي منجر به ضرر و خسارت مادي و معنوي به ديگران ميشود لازم است با شناخت قواعد و آموزههاي فقهي اينگونه ضرر و خسارت جبران شود كه راههاي جبران خسارات اجتماعي كه اغلب خسارات معنوي هستند را نميتوان حصري دانست زيرا در خسارت و ضمانت اجرا مهم جبران است و راه جبران موضوعيت ندارد و با اينكه در فقه ما به اينگونه ضررها نگاه گستردهاي نشده است اما فقهايي هستند كه قواعد مربوط به ضرر مادي را به معنوي سرايت ميدهند و اذعان دارند ضرر مادي موضوعيت ندارد و در نتيجه قواعدي مثل لاضرر و لاحرج و... و ضمانت اجراها ميتواند شامل تخريب محيط زيست هم باشد. كه همه اين موارد ضرورت صيانت از محيط زيست را در معناي اجتماعي نشان ميدهد.
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : اصفهان
- : اصفهان
- : النفيسه