بررسي تطبيقي ادله فقهي حليت و حرمت اكل حيوانات در فقه اماميه و يهوديت
انسان اشرف مخلوقات در عالم هستي است و براي رسيدن به كمال نياز به مراقبتهاي مادي و معنوي دارد كه نيازهاي معنوي او قطعاً مرتبط با رفع صحيح نيازهاي مادي اوست به اين معنا كه جسم انسان مَركَبي است براي رساندن روح به مقصدي كه هدف خلقت آن بوده است. انسان، آفريده اي است كه به سبب خلقي، براي بقاء و رشد نيازمند خوراك و تغذيه است.
در همهي اديان براي خوراك قوانيني وضع شده كه براي همه پيروان آن دين انجام آن قوانين لازم و ضروري است زيرا غذاي پاك و حلال در روح و قلب انسان اثر نيكو مي گذارد؛ چه اينكه غذاي حرام قلب را تاريك و قساوتمند مي كند و سبب ناپاكي درون مي گردد.
در يك نگاه كلي بررسيها نشان مي دهد كه پيامبران از ابتدا تا خاتم همگي با يك دستور و فرمان براي مردم احكام را بيان كرده اند و همچون يك رشته به هم متصل بوده اند و اگر حكمي حلال بوده تا ابد حلال و اگر حرام بوده تا ابد حرام مي باشد چنانكه بنابر آيات صريح قرآن و تورات گوشت خوك و مردار و حيوانات حلال گوشتي كه ذبح شرعي نشده اند به صراحت در هر دو دين حرام اعلام گرديده است.
تنها در شرايط خاص و براي قومي خاص ممكن بوده برخي احكام متفاوت باشد همانند مواقعي كه يهوديان از دستورات الهي نافرماني داشته اند و برخي خوردنيها بر ايشان حرام شده تا متنبه گردند.
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : تهران
- : تهران
- : كوثر