بررسي مباني فقهي كالبدشناسي و كالبد شكافي بدن ميت مسلمان
كالبدشكافي در لغت به معناي قطعه قطعه كردن يك چيز و جدا كردن بعضي از اجزاي آن از برخي ديگر است. و در اصطلاح به معناي تجزيه و تفكيك اعضا و اندامهاي جسد انسان يا حيوان براي بازشناسي پزشكي آن اعضا و جوارح يا كشف و دستيابي به راز آسيب و جنايتي كه بر آن وارد آمده است.
در فقه اسلامي بحثي مستقل تحت عنوان كالبدشكافي يا تشريح وجود ندارد. اين بحث از موضوعات جديدي است كه حاصل پيشرفتهاي نوين علمي است و عمدتاً در رسالههاي عمليه و فتاواي فقها بر حسب مورد در اين خصوص اعلام نظر شده استكه اين فتاوي عمدتاً مبتني بر روايات مي باشد. از فتاواي فقيهان استفاده مي شود كه حكم اولي كالبدشكافي در مورد ميت مسلمان حرمت است يعني فارغ از ضرورتها و عنوان هاي ثانوي نمي توان جسد فرد مسلمان را كالبدشكافي كرد.
اما در خصوص جسد كافر، با توجه به ذمي يا حربي بودن كافر اختلاف نظر وجود دارد. در مورد كافر حربي تشريح بدون اشكال جايز است. زيرا كافر حربي در حيات و مرگ حرمتي ندارد و در مورد كافر ذمي دو نظريه وجود دارد: برخي از فقها معتقدند كه كافر ذمي در حكم مسلمان است و حرمت دارد و بعضي ديگر معتقدند كه كافر مطلقاً – چه ذمي و چه حربي-هيچگونه حرمتي ندارد و تشريح آنها جايز است.
تحقيق حاضر در ابتدا به مقوله مرگ مي پردازد چرا كه مرگ مقدمه كالبدشكافي است و انسان زنده هرگز مورد كالبدشكافي قرار نمي گيرد. وسپس به كالبدشكافي ميت مسلمان به لحاظ عنوان اولي و در ادامه با در نظر گرفتن ضرورتها و عنوان ثانوي كالبدشكافي مي پردازد و سپسكالبدشكافي ميت كافر،مشكوك الاسلام و مجرمان را مورد بررسي قرار مي دهد.واژگان پر كاربرد در اين تحقيق عبارتند از:كالبدشكافي، تشريح،ميت، مثله، ديه و كافر.
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : فارس
- : شيراز
- : ريحانهالنبي«س»