اومانيسم از منظر امام خميني و علامه جعفري - رحمة الله عليهما
آنچه بايد گفت، اين است كه اومانيسم يا انسان گرايي،دراعتراض به اقدامات كليساي كاتوليك براي برگرداندن مردم به يونان باستان درعصر رنسا نس به وجودآمد اين پديده درآغاز بيشترين بحثش درباره دين بود امَا به تدريج به دامن اجتماع هم كشيده شدومي توان به مهمترين
مؤلفه هاي آن يعني انسان محوري ،معرفت شناسي واخلاق اشاره كرد.
درمورد اومانيسم ومؤلفه هاي آن ، به اين صورت است كه اين مكتب مباني فكريش براي انسان درجوامع جهاني دستاوردي جز الحاد ،تكبرانسان وبه انحراف كشيدن او براي نسل گذشته ونسل حاضر ندارد ،برخلاف مكتب اسلامي امام خميني وعلامه جعفري كه مباني فكري وهدايتي آنها درمورد انسان جز نشان دادن مقصدالهي وقدم گذاشتن درمسيرتكامل و ياد دادن اصول آن به انسانها نبوده است .
امام خميني و علامه جعفري كه در مكتب اسلام پرورش يافته اند كمال انسان را در اجر نهادن به تكاليف بندگي و خضوع و خشوع و را ههاي رسيدن به تعالي وكمال انسانيت مي دانند امَا اومانيسم -كه دردامان انسانهايي كه دور از تعاليم متعالي وحي بوده اند ونسبت به آن يا بي اعتنا بوده اند يا معرفت لازم راكسب نكرده اند ، معتقدند تعالي وپيشرفت انسان خلاصه شده دررسيدن به تمام منفعت ها و لذت هاي دنيوي است وانسان بايد هرآنچه كه مانع از رسيدن به اين خواسته ها و اميال نفساني مي شود ، بايد كنار بزند حتي اگر آن مانع وجود مقدس خداوند متعال باشد به همين جهت عقايد سردمداران آنها به كفر منتهي مي شود. اين درحالي است كه آيين مقدس اسلام كه پرچمداران آن اشخاص دانشمندي همچون امام خميني و علامه جعفري هستند ،معتقدند كه اهداف انسان نه تنها مربوط به دنيا، بلكه شامل زندگي اخروي نيز مي شود وانسان بايد اهدافش را طوري پايه ريزي كند كه علاوه بررسيدن به سعادت دنيوي، به سعادت اخروي نيز برسد.درانتها با استفاده ازديدگاه هاي اين دو بزرگوار درمورد مباني اصلي اومانيسم ،مكتب افراطي مربوطه را مورد نقد قرارداده وديدگاه درست درمورد محورقراردادن انسان درجهان هستي رابيان مي كنيم.
- : سطح3
- : فلسفه اسلامي
- : قم
- : قم
- : صديقهكبري«س»