عفت از منظر فقه و اخلاق
عفت يعني مهار نفس در برابر بي تابي هاي شهواني و خودمهارگري. شهوتي كه بر خلاف نظرگاه عمومي، علاوه بر امور جنسي در مسائل اقتصادي نيز وجود دارد. اين ريشه واژه ۴ مرتبه در قرآن به كار رفته كه به صورت برابر دو بار در حوزه مسائل مالي و دو مرتبه در رابطه با امور جنسي بوده است. روايات نيز اين تقسيم بندي را رعايت كرده و مصاديق و كاركردهاي عفت مداري در اين دو ساحت را بيان نموده است.
عدم تفكيك مفاهيم و نيز عدم رعايت تفاوت و تمايز عفاف با تقوا و حيا همچنين مشهور ترين همنشين آن يعني حجاب، نگرش قانون گذاران و تصميم سازان اجتماعي فرهنگي را چنان تحت تاثير قرار داده كه موجب عدم دقت در ارائه راهكارهايي براي نهادينه سازي اين مفهوم در فرد و جامعه شده است.
عليرغم آنكه عفت بابي خاص در فقه را به خود اختصاص نداده ولي از آنجا كه در فرجام برخي از معاصي كبير مانند زنا دخيل است، مي توان رد آن را در قانون نيز يافت. اگر چه قرين شدن حجاب با عفت، از اصالت عفاف كاسته ولي همچنان يكي از دغدغه هاي اصلي نهادهاي آموزشي و قانون گذاري است چراكه فراگيري گسترده عفت مداري، نتايج موثر فراواني در حوزه امنيت و آرامش فردي و اجتماعي و در نهايت رشد و تعالي فرد و جامعه فراهم مي آورد. اين نوشتار در پي آن است با بازخواني مفهوم عفت، به رويكردهاي مختلف اين مفهوم پرداخته و كاركردهاي مثبت و نقصان هاي عدم رعايت آن را با استناد به كتب متقدم و متاخر و با روش تحليلي توصيفي پي گرفته و كاستي هاي ترجماني اين مفهوم اصيل را تبيين نمايد.
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : تهران
- : تهران
- : كوثر