تحليل رئاليسم انتقادي از ساحت اجتماعي دين و نقد آن
از آن¬جايي كه دين واقعيتي اجتماعي و از جمله معارف است؛ لذا بعد اجتماعي دارد و قابليت تحليل فلسفي، انتزاعي و تجريدي را نيز دارا است. براي تحليل بعد فلسفي-اجتماعي دين، از نحله¬ي معرفتي رئاليسم انتقادي استفاده شده است. اين نحله¬ي فلسفي نيز همانند ساير نحله¬هاي انديشه¬اي داراي ابعاد هستي شناختي، معرفت شناختي، روش¬شناختي و انسان¬شناختي است. تحليل بعد اجتماعي دين توسط ابعاد مذكور رئاليسم انتقادي ، چهار فصل اين پايان¬نامه را تشكيل مي¬دهد. با لايه لايه بودن جهان (تجربي، بالفعل، واقعي)، استقلال وجودي جهان از معرفت انساني، وجود جهان و جامعه به عنوان يك سيستم باز كه متاثر از عوامل بيروني از جمله فرهنگي است، بعد گذرا و ناگذرا و جدايي واقعيت و از حقيقت قابل تحليل است. اگر براي دين ذات و گوهري لحاظ كنيم، بعد ناگذراي آن حقيقت دين است كه بي كم و كاست توسط رسولان به بشر ابلاغ شده و بعد گذراي آن همان گذر زمان، تغييرات و تاثيرات فرهنگي و نيازهاي اجتماعي است كه ابعاد مختلف دين را با سازوكارهاي علّي متاثر نموده، سبب فاصله¬گيري درست يا نادرست در اصل دين شده است؛ لذا براي فهم ارزشي (درست يا نادرست) اين تغييرات بايد اولا به واكاوي واقعيت لايه لايه پرداخت و از لايه بيروني شروع نمود و سپسس به لايه¬هاي ناپيدا رفت و با تبيين استنباط فرآيندي يا پس¬كاوي و عدم اعتقاد به انسان¬انگاري و عليّت دلايل كنش انساني ( قصدمندي رفتار انساني) به مدد نقد اين فاصله¬گيري از اصل دين را پر نمود.
- : سطح3
- : فلسفه اسلامي
- : قم
- : قم
- : معصوميه