رابطۀ عواطف و فهم ديني؛ نقد و بررسي ديدگاه مارك وين ( در كتاب تجربۀ عاطفي و فهم ديني) با توجه به آموزه‌هاي اسلامي

شناسه محتوا : 24198

1396/03/03

تعداد بازدید : 284

ديدگاه رايج در فلسفه، ساحت معرفتي را از هر گونه تأثير و تأثّر ساحت عاطفي برحذر مي‏داند؛ بر اساس اين ديدگاه عواطف مانع درك و فهم صحيح مي‏شوند. مارك‏وين كليّت اين ديدگاه را نفي كرده، از اين رويكرد رايج فاصله مي‏گيرد. او در كتاب تجربۀ عاطفي و فهم ديني رابطۀ ميان عواطف و فهم ديني را بررسي و با نگاهي تازه به عواطف به نقش مثبت آن در شكل‏گيري باورِ ديني اذعان مي‏كند. به عقيدۀ او عواطف نقش بسزايي در تشكيل باورهاي ديني دارند و اعتبار معرفتي اين باورها را از بين نمي‏برند؛ بلكه عواطف معرفت‏ساز هستند و نقش مثبت در ايجاد اعتبار معرفتي براي باورها ايفا مي‏كنند. مارك‏وين با نشان دادن نمونه‌هايي از رابطۀ ميان عواطف با فهم ديني را در قلمروهاي مختلف از جمله،ارزش، تجربۀ ديني، مسئلۀ شرّ، پيوند ميان عواطف و آموزه‌هاي ديني را نتيجه مي‏گيرد. پرسش مهمي كه مطرح مي‏شود اين است كه آيا آموزه‏هاي اسلامي ديدگاه مارك‏وين دربارۀ پيوند ميان عواطف و فهم ديني در قلمروهاي مختلف را تأييد مي‏كند يا نه؟ در نوشتار حاضر سعي شده تا حد امكان، ديدگاه مارك‏وين در كتاب تجربۀ عاطفي و فهم ديني تبيين و با توجه به آموزه‏هاي اسلامي نقد و بررسي شود. علي رغم اينكه اسلام وزنۀ خاصي براي عواطف قائل است، اين مسأله از نگاه‏ها مغفول مانده و تحقيق منسجمي در اين زمينه صورت نگرفته است. به نظر مي‏رسد هيچ ديني به دقّت اسلام به پيوند ميان عواطف و فهم ديني توجه نكرده است.
پدیدآورندگان
  • : سطح3
  • : فلسفه اسلامي
  • : قم
  • : قم
  • : معصوميه