قاعده تسامح در ادله سنن و كاربرد آن در فقه اماميه
از قواعد پركاربرد حوزهي فقه و اصول، «قاعدهي تسامح در ادلهي سنن» است. تسامح در لغت به معناي آسان گرفتن و در اصطلاح فقهي، بيانگر اين است كه شرايط معتبر در حجيت خبر واحد كه در احكام الزامي (واجبات و محرمات) لازم است، در اخبار آحادي كه بر احكام غيرالزامي (مستحبات و مكروهات) قائم ميشود، لازم نيست بنابراين در احكام استحبابي ميتوان به اخبار فاقد شرايط، استدلال نمود.
شيخ انصاري قاعدهي تسامح را در مسالهي احتياط در شبهات وجوبيه و برخي پس از شرايط ادلهي حجيت خبر واحد مطرح كردهاند.
در متون فقهي، روايي و اصولي شيعه -مربوط به قرون اول تا هشتم- اثري از عبارت تسامح يا تساهل در ادلهي سنن يافت نشد لكن روايات موسوم به اخبار من بلغ، در متون اوليهي حديثي آمده و مستند دانشمنداني قرار گرفته كه اين قاعده را به رسميت شناختهاند. نخستين بار شهيد اول در «ذكري» و علامه حلي در «منتهيالمطلب» از اين قاعده سخن به ميان آوردهاند.
اين روايات از جهت سندي، قابل مناقشه نيستند زيرا هم ادعاي اجماع وشهرت بر آن شده و هم برخي صحيحه ميباشند. از جهت ثبوتي احتمالاتي در آن مطرح گرديده است. و در مفاد اثباتي اخبار من بلغ، اختلافات فراواني به چشم ميخورد. در مقام داوري پيرامون مفاد واقعي اين اخبار، ميتوان گفت اين روايات در صدد پاسخگويي به اين سوال صادر شدهاند كه اگر انسان بر طبق رواياتي عمل كند كه وعدهي ثوابي داده، و آن روايات اشتباه باشد، آيا عامل، پاداشي خواهد داشت يا خير؟ پس اين روايات نه قابليت اثبات نظر مشهور را دارد كه معتقد به حجيت خبر ضعيف بوده و آن را يك قاعدهي اصولي دانسته اند و نه دلالتي بر استحباب عمل به عنوان اولي يا ثانوي دارد كه يك قاعدهي فقهي باشد بلكه آن چه از روايات استفاده ميشود، تنها إخبار از تفضل الهي و اعطاي ثواب بر عمل است كه ناظر به يك قاعدهي كلامي ميباشد.
دربارهي گسترهي اين قاعده، ديدگاههاي متفاوتي مطرح است. شماري از فقهاء جريان قاعده را منحصر در مستحبات دانسته و عدهاي در اين كه قاعدهي تسامح شامل مكروهات هم بشود، ترديد كردهاند. دستهاي ديگر هم استناد به خبر ضعيف را در نقل قصص، فضايل بزرگان ديني و مصائب اهل بيت (عليهمالسلام) جايز شمردهاند.
در ابواب فقهي متعددي به اين قاعده استناد شده است. از جمله استحباب وضو گرفتن براي برخي امور، استحباب غسل براي مشاهدهي اعدامي، استحباب تكرار تلبيه به هنگام خواب، كراهت خضاب حائض و حضورش كنار محتضر و ... .
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : تهران
- : تهران
- : قاسمبنالحسن«ع»