عصمت انبیاء از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) و فخر رازی
يكي از مسائلي كه در مورد انبيا مطرح مي شود، عصمت است.«عصمت» در لغت، به معانيِ «دفعكردن»، «نگاه داشتن»، و «وسيله نگاهداري» بهكار رفته است كه ميتوان آن ها را در واژه «بازداشتن» خلاصه نمود. اين لفظ با مشتقاتش، سيزده بار در قرآن كريم به كار رفته است؛ و از نظر ريشه لغوي، در قرآن نيز به همان سه معناي فوق بهكار گرفته شده است. در اصطلاح نيز، «عصمت» عبارت است از: «مصونيت گروهي از بندگان صالح خدا از گناه و اشتباه». منشأ اين مصونيت، لطف، توفيق، و تفضّلي از سوي خداي متعال نسبت به معصوم است كه موجب ميگردد وي از روي اختيار، و در عينِ قدرت داشتن بر انجام گناه، مرتكب معصيت و خطا نگردد. در حقيقت، علّتِ عصمتِ پيامبران، ملكه اي نفساني از سنخ علم راسخ، در روح و جان ايشان ميباشد كه بنابر نظر علامه در الميزان، واقعيت اين علم چندان براي ما روشن نيست؛ زيرا از سنخ علم حضوري مي باشد. عصمت انبياء، گر چه با دلايل نقلي مختلف اثبات مي شود، اما ظاهر بعضي از آيات قرآن كريم، در تضاد و تناقض با آن مي باشد. آياتي كه به نحوي در بردارنده واژه هايي همچون «غُفران، ضلالت، ذَنب، وِزر، و نِسيان» بوده، و يا به ظاهر، شامل تهديدها و عتابهاي الهي نسبت به پيامبران ميباشند. با توجه به دلايل قطعيِ عقلي عصمت، اين آيات، نيازمند تفسير و تأويل هستند.
در فصل اوّل: شامل كلّياتي در مقوله عصمت « تعريف مسأله، اهميّت و جايگاه، پيشينه عصمت، طرح سوالات اصلي و فرعي، حدود، فرضيات، اهداف و روش پژوهش مطرح گرديده است. در فصل دوم: مباني نظري تحقيق شامل زندگي نامه علّامه طباطبائي و فخر
- : سطح3
- : تفسير و علوم قرآن
- : همدان
- : همدان
- : فدك