سرکار خانم عزیزی در آغاز سخنان خود با تأکید بر تعریفی بنیادین از تمدن، آن را نه صرفاً مجموعهای از دستاوردهای تکنولوژیک یا ساختارهای حکومتی، بلکه تجلیگاه ارزشها، باورها و سبک زندگی یک ملت دانست. ایشان بیان داشتند: «تمدنساز بودن هر جامعه، در واقع به معنای توانایی آن در تولید، حفظ و انتقال میراث فرهنگی، اخلاقی و معنوی به نسلهای آینده است.»
وی خاطرنشان ساخت که در این فرآیند پیچیده و چندوجهی، خانواده بهعنوان نخستین و بنیادیترین نهاد اجتماعی، نقشی محوری و تعیینکننده ایفا میکند. در قلب این نهاد مقدس، مادر جایگاهی ویژه دارد؛ زیرا مادر سنگبنای تربیت، پرورش انسانی و در نتیجه، شکلگیری تمدنهای آتی محسوب میشود.
خانم عزیزی با تبیین ابعاد مختلف این جایگاه تأکید کردند که نقش مادری فراتر از وظایف صرفاً بیولوژیکی یا امور خانهداری است. این نقش، ابعادی تربیتی، عاطفی و مدیریتی دارد که هر یک زیربنای سلامت فردی و اجتماعی را تشکیل داده و در نهایت، منجر به شکلگیری خانوادهای تمدنساز میگردد.
عزیزی در تبیین بعد تربیتی نقش مادر گفت: «تربیت، فرایندی است که شخصیت، نظام اعتقادی، جهانبینی و عملکرد فرد را شکل میدهد. از این منظر، مادران از طریق حضور مستمر، رفتار الگووار و انتقال ارزشهای بنیادین، نقشی بیبدیل در پایهریزی شخصیت فرزندان ایفا میکنند.» ایشان دورههای تأثیرگذاری مادر را شامل پیش از بارداری، دوران شیردهی، کودکی و نوجوانی دانستند و افزودند: «دوره پیش از بارداری، زمان خودسازی، ارتقای معرفت معنوی، تقویت یقین و ایمان قلبی و دستیابی به تقوا و فضیلت الهی است.» وی ادامه داد که تقوا و نجابت مادر تأثیری مستقیم و ژرف بر شکلگیری شخصیت و منش فرزند دارد.
در ادامه، عزیزی به بعد عاطفی نقش مادر پرداخت و اظهار داشت: «خانواده پناهگاهی امن در برابر سختیهای زندگی است و مادر، قلب تپنده این پناهگاه به شمار میآید.» بر اساس پژوهشهای روانشناسی، پیوند عاطفی قوی میان مادر و کودک در سالهای نخست زندگی، منجر به افزایش اعتمادبهنفس کودک، رشد احساس امنیت روانی و توانمندی او در مواجهه با چالشهای زندگی میشود.
او افزود که در بعد مدیریتی نیز، نقش مادر در ساماندهی امور خانواده و تربیت کودکان اساسی است. «مدیریت مدبرانه و قاطع مادر در خانه، زمینهساز پرورش نسلهایی منظم، مسئولیتپذیر و خودکنترل است؛ ویژگیهایی که لازمه شکلگیری یک تمدن قوی و پایدار محسوب میشوند.»
عزیزی در ادامه سخنان خود، به جایگاه مادری در گفتمان اسلامی اشاره کرد و یادآور شد که این جایگاه، در منابع دینی و سنت اسلامی نه بهعنوان نقشی صرفاً خانوادگی، بلکه بهمنزله مأموریتی الهی و تمدنی معرفی شده است.
در نگرش اسلام، خانواده هسته نخستین و بنیادی جامعه است و مادر در این ساختار نقش محوری دارد. در متون دینی، علاوه بر تأکیدهای عاطفی و اخلاقی، بُعدی حقوقی و تمدنی نیز برای جایگاه مادری در نظر گرفته شده است؛ بهگونهای که کرامت و نقش مادر، مبنای پایداری و شکوفایی تمدن به شمار میآید.
از منظر اندیشمندان اسلامی، قوت و ضعف هر تمدن، مستقیماً به سلامت خانواده و جایگاه زن در آن بستگی دارد. تمدن اسلامی بر پایهی تربیت توحیدی استوار است و این تربیت از دامان مادر آغاز میشود. شهید مطهری معتقد است که اگر زن از سنگر خانواده، جدا شود و ارزشهای بنیادین خود را از دست بدهد، تمامی ساختارهای اجتماعی در معرض تزلزل قرار میگیرند. همچنین آیتالله جوادی آملی، تمدنسازی را معادل انسانسازی دانسته و انسانسازی را وظیفهی اصلی مادر میداند. از دیدگاه ایشان، خانوادهی سالم، «مهد ایمان و اخلاق» است و پیشرفت حقیقی تمدن در گرو آن است که مادران، فرزندانی با ایمان، ارادهی قوی و مقاومت در برابر انحرافات تربیت کنند.
ایشان با توصیف مادر به مرزبان عفاف و نجابت چنین گفت:
مادران با دقت در انتخاب سبک زندگی، نوع پوشش و الگوهای رفتاری، معیارهای عفت و حیا را در فرزندان خود نهادینه میکنند. این امر سلامت نسلها و پایداری نهاد ازدواج را تضمین میکند که خود عاملی حیاتی در بقای تمدن است.
عزیزی در پایان، خانواده تمدنساز را خانوادهای تعریف کرد که نه تنها در حفظ بقای اعضای خود موفق است، بلکه منابع لازم برای ارتقاء و پویایی جامعه در طول نسلها را فراهم میآورد. ویژگیهای خانواده تمدنساز در چهار محور ارزشی و اخلاقی، دانشی و فکری، عاطفی و اجتماعی، و چشمانداز و هدفمندی تبیین شد. در نهایت، خانواده تمدنساز آن است که با تربیت انسانهایی متعهد، مسئولیتپذیر، آگاه و بااخلاق، نه تنها خود را حفظ میکند، بلکه بهطور پیوسته در حال تولید نیروی انسانی سالم و مولد برای ساختن و پیشبرد تمدن در بلندمدت است.
