این کارگاه در 6 جلسه دو ساعته برگزار شد که خلاصه مطالب بیان شده به شرح ذیل است:
خلاصه کارگاه تحلیل تاریخ معاصر ایران (قاجار تا پهلوی)
از آغاز سلطنت قاجار در اواخر قرن ۱۸، ایران وارد دورهای از ضعف سیاسی، نفوذ خارجی و تلاشهای ناکام برای اصلاحات شد. در این دوران، بریتانیا با تحمیل قراردادهای استعماری مانند امتیاز تنباکو و قرارداد دارسی، منابع اقتصادی ایران را غارت کرد و با ترویج فرهنگ غربی و تضعیف سنتهای بومی، آسیبهای فرهنگی گستردهای وارد ساخت. دخالت در سیاست داخلی، حمایت از تجزیهطلبی و کودتای ۲۸ مرداد از دیگر اقدامات مخرب بریتانیا بود.
با روی کار آمدن رضاشاه پهلوی در ۱۳۰۴، تلاشهایی برای نوسازی و تمرکز قدرت صورت گرفت، اما این اصلاحات اغلب با سرکوب آزادیها، تحقیر فرهنگ دینی و وابستگی به غرب همراه بود. در دوره محمدرضاشاه، با وجود اصلاحات سفید، فساد، شکاف طبقاتی، وابستگی اقتصادی و سرکوب سیاسی گسترش یافت. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با حمایت آمریکا و انگلیس، دموکراسی نوپای ایران را نابود کرد و زمینهساز استبداد مدرن وابسته شد.
در مجموع، این دوره شاهد تضاد میان سنت و مدرنیته، استقلالطلبی و وابستگی، و مردمسالاری و استبداد بود که نهایتاً به انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ انجامید.
۱: نفوذ بریتانیا و غارت منابع ایران
از اواخر دوره قاجار، بریتانیا با امتیازهایی مانند قرارداد دارسی و رژی، کنترل منابع نفتی و تجاری ایران را در دست گرفت. این نفوذ اقتصادی با تحریم، کودتا و اشغال نظامی همراه بود و موجب وابستگی شدید ایران به غرب و تضعیف تولید داخلی شد.
۲: تحقیر فرهنگی و تضعیف هویت ملی
بریتانیا و سپس حکومت پهلوی با ترویج فرهنگ غربی، حذف سنتهای دینی و ملی، و تحقیر ارزشهای بومی، شکاف فرهنگی عمیقی میان مردم و نخبگان ایجاد کردند. مدارس، رسانهها و سیاستهای فرهنگی در خدمت غربگرایی و سکولاریسم قرار گرفتند.
۳: استبداد مدرن و سرکوب سیاسی
رضاشاه و محمدرضاشاه با تمرکز قدرت، انحلال احزاب، تأسیس ساواک و سرکوب مخالفان، فضای سیاسی ایران را خفقانآلود کردند. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نماد بازگشت استبداد وابسته بود که دموکراسی نوپای ایران را نابود کرد.
۴: نوسازی وابسته و بحران اجتماعی
اصلاحات پهلوی مانند انقلاب سفید، با وجود ظاهر مدرنسازی، موجب نابودی کشاورزی سنتی، مهاجرت بیرویه به شهرها، رشد حاشیهنشینی و وابستگی صنعتی شد. این نوسازی بدون مشارکت مردم، بحرانهای اجتماعی و اقتصادی را تشدید کرد.
خسارتهای فرهنگی وارد شده به ایران در دوران پهلوی با تمرکز بر تأثیرات بلندمدت آنها بر هویت ملی و اجتماعی عبارتند از:
1: تحقیر سنتها و ترویج غربگرایی
در دوران پهلوی، بهویژه با سیاستهای رضاشاه و سپس محمدرضاشاه، فرهنگ سنتی ایرانی و اسلامی بهعنوان مانعی برای "مدرنیته" معرفی شد. تغییر پوشش، ممنوعیت حجاب، و ترویج سبک زندگی غربی در میان نخبگان، موجب تحقیر ارزشهای بومی و ایجاد شکاف فرهنگی میان مردم و حکومت شد.
۲: حذف تدریجی دین از عرصه عمومی
با تأکید بر سکولاریسم دولتی، نهادهای دینی از آموزش، رسانه و سیاست کنار گذاشته شدند. حوزههای علمیه تحت فشار قرار گرفتند، و مفاهیم دینی در مدارس و دانشگاهها محدود شد. این روند باعث تضعیف پیوند فرهنگی مردم با باورهای مذهبی و افزایش نارضایتی اجتماعی شد.
3: سانسور فرهنگی و کنترل هنر
رژیم پهلوی با کنترل شدید مطبوعات، کتابها، سینما و موسیقی، تنها آثاری را اجازه انتشار میداد که در راستای سیاستهای رسمی و زیباییشناسی غربگرایانه بودند. این سانسور موجب رکود خلاقیت هنری و حذف روایتهای مردمی از تاریخ و فرهنگ شد.
4: شکاف فرهنگی و بحران هویت
ترویج زبانهای خارجی، تحصیل در غرب، و ترجیح فرهنگ اروپایی در میان طبقه حاکم، موجب بیگانگی فرهنگی و بحران هویت در نسل جوان شد. بسیاری از ایرانیان احساس میکردند که فرهنگ خودشان در حال فراموشی است و ارزشهای وارداتی جای آن را گرفتهاند.
در این دوره استاد محترم کتابهای مختلف و فیلم هایی را برای مطالعه و بررسی معرفی کردند.
