در این نشست سرکارخانم ونکی به تعریف علوم انسانی پرداخته و فرمود : «علوم انسانی به تحلیل کنشها و پدیدههای انسانی میپردازد. کنشها میتوانند ظاهری یا باطنی باشند و ساختارهای اجتماعی را شامل شوند.»
دانشمندان علوم انسانی هفت نوع فعالیت انجام میدهند که در دو دسته اصلی قابل خلاصهشدن است: دسته نخست به توصیف پدیدهها و گزارش وضعیت آنها در زمینههای اجتماعی میپردازد .
دسته دوم به تفسیرو نیتخوانی در زمینه پدیده های اجتماعی میپردازد. مراحل بعدی: شامل علتیابی، پیشبینی آینده، ارزشگذاری، و ارائه راهکارهای کنترل است.
ایشان در ادامه بحث از اسلامی یا غیراسلامی بودن علوم انسانی اظهار داشت: «شک و تردیدی در ضرورت هنجارگذاریهای دینی وجود ندارد و برخی معتقدند این بخش از علوم، ایدئولوژیک است در حالیکه عدهای دیگر آن را صرفاً ابزاری تکنولوژیک میدانند. علوم انسانی با مبانی خود تعریف میشود. هر چه این مبانی اسلامیتر باشند؛ خروجی این علوم نیز اسلامیتر خواهد بود. این تأثیر میتواند از طریق منابع، اهداف و حتی روشها، بیشتر تقویت شود».
سپس به ضرورت اسلامیسازی علوم انسانی اشاره کرده و توضیح داد: این علوم بهمثابه نرمافزارهایی هستند که برای فردسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی طراحی شدهاند، اگر این علوم غیراسلامی باشند جامعه را به انحراف خواهند کشاند . آسیب اصلی علوم انسانی غربی ،در هستیشناسی نادرست و ارزشهای آلوده به سودمحوری است . نگاهی که انسان راصرفاً "حیوانی تکاملیافته" میداند و ارزشها در چنین علمی بر پایه منافع مادی تعریف میشود.
مرزهای مشترک گستردهای میان علوم انسانی و اسلام وجود دارد و آیات و روایات بسیاری در زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ارائه شده است، چالش اصلی، نحوه تعامل با این مرزهاست که آیا اسلام باید عقبنشینی کند یا علوم انسانی غربی؟ طرفداران علوم انسانی اسلامی معتقدند این مرزهای مشترک میتوانند به نفع جامعه اسلامی به کار گرفته شوند و نباید میدان را برای قدرتطلبی غرب خالی کرد.
استاد در پایان با بیان اینکه نهادهایی مثل مرکز پژوهشها، مرکز تحقیقات اسلامی قم و ... میتوانند و هم وظیفه دارند که برای همافزایی با نهادهای فعال در جریان تولید و توسعه علوم انسانی اسلامی همکاری کنند، اظهار داشت: این شاید یکی از بهترین دریچههای طرح مسئله و به رسمیت شناختن مسئله در جریان علوم انسانی اسلامی باشد که با حکمرانی علم در کشور مرتبط است. ما تا قدرت تفکر علمی نداشته باشیم نمی توانیم مشکلات خود را تبدیل به مسأله کرده و بعد مسأله را به رسمیت بشناسیم.
