در سخنرانی آقای دکتر جبرائیلی، موضوع "وحدت حوزه و دانشگاه" بهعنوان یک ضرورت در نظام اسلامی مورد بررسی قرار گرفت. ایشان با تعریف واژه وحدت به معنای اتحاد و یکپارچگی، بر اهمیت حرکت هماهنگ علم و دین تأکید کردند و افزودند: وحدت حوزه و دانشگاه صرفاً به معنای انتقال تخصصهای حوزه به دانشگاه و بالعکس نیست. وی به محوریت این وحدت اشاره کرد و گفت که باید جوانان دانشگاهی به هم پیوسته و با دیگر طبقات ملت پیوند اخوت اسلامی برقرار کنند. در این راستا، توجه به آیات قرآن کریم و پرهیز از تفرقه و تشتت، بهعنوان مولفههای کلیدی برای نجات ملت، برجسته شد.
آقای دکتر جبرائیلی همچنین به تاریخچه حوزه و دانشگاه اشاره کردند و توضیح دادند: در گذشته، مراکز آموزشی، دانشهای متنوع را در یک نظام مشترک تدریس میکردند. اما با گذشت زمان و رشد علمی غرب، این دو نهاد آموزشی بهتدریج از یکدیگر جدا شدند و نوعی بدبینی به یکدیگر شکل گرفت که نتیجه آن جدایی و عدم تبادل افکار بود. وی در ادامه بر لزوم تغییر این دیدگاه و ایجاد همبستگی میان حوزه و دانشگاه تأکید کردند تا بدین ترتیب نیازهای معقول و مشروع زمان بهدرستی پاسخ داده شود و وحدت واقعی شکل گیرد.
دکتر جبرائیلی ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه را از چهار زاویهی کلیدی بررسی کرد که عبارتند از:
1. وحدت و انسجام اجتماعی: جامعه برای بقای خود نیازمند وحدت و انسجام است که از طریق تعامل و همکاری سازنده نهادهای اجتماعی، بهویژه حوزویان و دانشگاهیان، محقق میشود. این وحدت یک حق برای کل جامعه است و تأثیر آن بهطور مستقیم به جامعه بازمیگردد.
2. تأمین نیروی انسانی برای ساختار نظام اسلامی: حوزههای علمیه و دانشگاهها بهعنوان دو نهاد اصلی تأمینکننده نیروی انسانی در نظام اسلامی باید دارای وحدت نظری و عملی باشند تا ساختار نظام را حفظ و ارتقا دهند.
3. تحقق اسلامیت دانشگاهها: برای ایجاد دانشگاههای اسلامی و جهتگیری دینی در آموزش و پژوهش، وحدت حوزه و دانشگاه بهعنوان یک ضرورت مسلم مطرح است که میتواند رویکردهای سکولار را از محیط علم و دانش حذف کند.
4. جنبش تولید نرمافزار علمی و دینی: ایجاد فضایی سالم برای مباحثه و گفتوگو، و وحدت این دو نهاد، زمینهساز تولید علم و نظریهسازی است و به پیشرفت علمی و فرهنگی جامعه کمک میکند.
وی در ادامه گفت: در قرآن کریم و روایات اسلامی، به اهمیت یادگیری و کسب دانش تأکید شده است. آیه «سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض» بر نفی عوالم و عدم محدودیت در دستیابی به دانش تأکید دارد. همچنین، روایتی که میگوید «طلب العلم فریضه لکل مسلم ومسلمه» به معنای عدم جنسیت در جستجوی علم اشاره میکند. علاوه بر این، جمله «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد» به نفی محدودیتهای زمانی و تأکید بر اهمیت یادگیری در تمامی مراحل زندگی میپردازد. روایتی دیگر که میگوید «اطلبوا العلم ولو بالصین» همچنین به نفی محدودیتهای مکانی در کسب علم اشاره دارد.در زمینههای مختلف علوم، از جمله تاریخ، باستانشناسی، زمینشناسی، علم الادیان و علم الابدان، آیات و روایات متعددی وجود دارد که بر اهمیت آموزش و کسب دانش تأکید میکند. بهعنوان نمونه، در حوزه بهداشت فردی و محیط زیست، روایاتی وجود دارد که به رعایت بهداشت توصیه میکند. علمای بزرگ اسلام نیز در کنار تخصصهای دینی، در سایر علوم مانند طب (ابن سینا)، مهندسی (شیخ بهایی)، نجوم (خواجه نصیرالدین طوسی)، هندسه و ریاضی (ابن خلدون)، شیمی (جابر ابن حیان) و فیزیک (قانون جاذبه زمین)، فعالیت کرده و آثار ارزشمندی از خود به جا گذاشتند.
دکتر جبرائیلی مهمترین جنبش دینی در دوره رنسانس را اصلاح دینی دانست که به دگرگونی عمیق مسیحیت اروپایی و آمریکایی منجر شد و گفت: این جنبش بهدلیل ناتوانی ساختار کلیسا در تأمین خواستههای دینی جامعه عصر رنسانس شکل گرفت و جزمگرایی و فساد درون کلیسا، مردم را به سمت اصلاحگران سوق داد. بنابراین، رنسانس بهعنوان خیزشی عقلانی در مقابل تحقیر انسان توسط کلیسا تعبیر میشود و در این راستا، اسلامی که همواره کرامت و عقلانیت انسان را تجلیل میکند، تفاوتهای چشمگیری با تمدن غرب از گذشته تا حال دارد.
دکتر جبرائیلی گفت: نویسندگان غربی بر تمدن درخشان اسلام اقرار کرده اند برای مثال ویل دورانت، مورخ مشهور، به رشد سریع علوم در دوران طلایی اسلام (۸۱ تا ۵۹۷ ق / ۷۰۰ تا ۱۲۰۰ م) اشاره کرده و مینویسد که تمدن اسلامی در اوج تعالی و پیشرفت در زمینههای مختلف علوم و فنون قرار داشت. او بر این باور است که علوم تجربی همچون پزشکی، شیمی، فیزیک، زمینشناسی و زیستشناسی در این دوره به بالاترین سطح خود رسید و دانشمندان بزرگی مانند ابن سینا، خوارزمى، و فارابى به تدریس، تألیف و تحقیق در این زمینهها پرداخته و علم را به جویندگان دانش از سرزمینهای مختلف آموختند. دورانت تأکید میکند که در مقایسه با غرب، که در آن زمان با جزماندیشی و اندیشههای قرون وسطایی دست و پنجه نرم میکرد، جهان اسلام مرکز تولید علم و دانش بود. او در پایان به تأثیر عمیق پیامبر اسلام بر زندگی میلیونها نفر اشاره کرده و اعتراف میکند که دعوت ایشان به اسلام انقلابی روحانی در بشر ایجاد کرد که هنوز در دل انسانها باقی است.
استاد حوزه و دانشگاه در پایان به نقش مسلمانان در پیشرفت علمی غرب اشاره کرد و گفت: پیشرفتهای امروز تمدن غرب بهطور قابل توجهی مدیون تمدن اسلامی است، واقعیتی که غربیها نمیتوانند آن را کتمان کنند. دکتر گوستاو لبون، تاریخنگار فرانسوی، در کتاب «تمدن اسلام و غرب» به روشنی بیان میکند که برخی از اروپائیان از اینکه اقرار کنند مسلمانان، موجب خروج اروپا از دوران توحش و جهالت شدهاند، ابا دارند. به گفته او، نفوذ اخلاقی مسلمانان بر جوامع وحشی اروپا که سلطنت روم را سرنگون کردند، آنان را به سمت انسانیت سوق داد و نفوذ عقلانی آنان دروازههای علوم و فلسفه را به روی اروپاییان گشود. لبون تأکید میکند که مسلمانان به مدت ششصد سال استاد علوم و فنون در اروپا بودند و این افتخار بزرگی برای آنان بهشمار میآید.