معاونت پژوهش حوزه علمیه شهید مطهری (ره) با همکاری دبیرخانه کنگره بین المللی علامه طباطبایی (ره)، صدوسیزدهمین پیشنشست علمی با عنوان «راهبرد مبنایی عقل در فهم آیات قرآن بر اساس تفسیر المیزان» را روز دوشنبه 15 آبان برگزار کرد. زهرا بیات معاون پژوهش مدرسه علمیه شهید مطهری ره دبیر نشست، در ابتدا با معرفی اجمالی علامه طباطبایی ره و آثار مکتوب وی، هدف این سلسله نشستها را شناساندن مقام علمی ارزشمند این شخصیت کم نظیر جهان اسلام معرفی کرد و محورهای بحث استاد را به صورت مختصر بیان نمود. شهره شریفی، استاد و پژوهشگر حوزه، مباحث خود را در سه بخش ارائه کرد. بخش اول سخنان وی به تبیین عقل از نظر علامه طباطبایی، روش تفسیری ایشان و کارکرد منبعی عقل در المیزان و بخش دوم و سوم سخنان وی نیز به آیات در دو سطح تکآیه و آیه به آیه برای تبیین نظر علامه در فهم استقلالی آیات اختصاص یافت. وی در تعریف عقل از نظر علامه اظهار داشت: عقل ادراکاتی است که انسان در درون خود دارد و آنها را در دل پذیرفته و با آنها پیمان قلبی بسته است. علامه بر این باور است که در برابر عقل، جهل، جنون، سفاهت و حماقت قرار دارد که جامع همه آنها، کمبود قوّه عقل است. استاد حوزه شهید مطهری تعقل را از نظر علامه، هماهنگی با فطرت دانست، به این معنا که قوّه تشخیص حقایق، حواس ظاهری و حواس باطنی مانند اراده و حبّ و بغض همگی در محدودهی فطرت انسان جای دارد و انچه که میان این موارد هماهنگی ایجاد میکند، تعقل و یا همان عقلانیت است. البته باید دانست عقلانیت زمانی با فطرت هماهنگ است که به سلامت فطرت وابستگی داشته باشد؛ فطرت اگر سالم نباشد نمیتواند میان این قوا هماهنگی ایجاد کند و بنابراین عقلانیتی نیز شکل نمیگیرد. شریفی در بخش دیگری از بیانات خود این پرسش را مطرح کرد که راهبرد عقل منبع در تفسیر قرآن به قرآن چیست و علامه چگونه از عقل برهانی برای رسیدن به مقصد استفاده میکند.. وی در پاسخ به این سؤال گفت: علامه در مواجهه با آیات قرآن، گاهی در فهم استقلالی آیه و گاه در فهم آیات به کمک آیات دیگر از عقل برهانی استفاده نمودهاست. پژوهشگر مباحث قرآنی حوزه برای تبیین راهبرد عملیاتی عقل در تفسیر المیزان گفت: پس از شناخت عقل منبع و سازوکارهای آن در اندیشهی تفسیری علامه طباطبایی لازماست در محدودهی آیات قرآن، در حوزهی فقه اکبر یا فقه اعتقادی، روش عقل در تفسیر بررسی شود تا راهبرد عقل منبع در امدادرسانی به مفسر روشن شود. در صورت تحقق این امر، خواننده به عمق ذهن و دانش مفسر ورود میکند و به فهم بهتر و استفادههای بهینهتر از قرآن دست مییابد. شریفی برای تبیین بهتر نظر علامه از باب نمونه، چهار آیه را در دو حیطه تکآیه و آیه به آیه بررسی نمود. وی دو موضوع نفی آلهه و راز آفرینش انسان را به صورت تکآیه بررسی و عملیات عقلی علامه را در تفسیر این موضوعات تبیین نمود. در این تبیین، علامه ذیل آیه 22 سوره انبیاء، با تألیف قیاس طی دو مقدمه به این نتیجه میرسد که اگر خدایانی غیر از الله میبودند، آسمانها و زمین فاسد شده بود. اما آسمانها و زمین فاسد نشدهاند؛ پس جز ذات الله هیچ خدای دیگری در عالم وجود ندارد. وی موضوع رؤیتناپذیری خدا را ذیل آیه 23 سوره قیامت از دیدگاه علامه اینگونه میکند که برهان قاطع، نظر حسی با چشم سر را مُحال میشمارد و مقصود از إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ را مشاهدهی قلبی بهوسیلهی حقیقت ایمان میداند. براهین عقلی و احادیث امامان معصوم علیهمالسلام نیز این مطلب را تأیید میکنند. بنابراین علامه با بهرهمندی از براهین عقلی، که آنها را ذکر نمیکند، به رؤیتناپذیری خداوند با چشم سر رأی میدهد. این برهان قاطع در دو مقدمه و یک نتیجه ذیل آیه 143 سوره اعراف ذکر میشود که در این برهان، دیدن، عملی طبیعی و نیازمند به ماده جسمی در مبصر و باصر است و روش آموزشی قرآن نشان میدهد هیچ موجودی به خدای سبحان شباهتی ندارد. او جسم و جسمانی نیست و مکان، جهت و زمان ندارد. پس خداوند با این ویژگیها در دنیا و آخرت، آنگونه که مرسوم دیدن است، دیده نمیشود. شریفی در ادامه تصریح کرد علامه، پس از بیان این برهان، نتیجه میگیرد درخواست موسی علیهالسلام مشاهدهی خدا با چشم سر نبودهاست، بلکه از پیامبر اولوالعزم بعیداست چنین درخواست سبکی داشته باشد. وی ضمن ارزیابی نظر علامه، به روایتی اشاره میکند که میفرماید حضرت موسی علیهالسلام به درخواست مکرر قوم خویش از خدا درخواست مشاهده کرد. در صورت صحت این روایت میتوان گفت درخواست حضرت موسی علیهالسلام مشاهده با چشم سر بوده نه چشم دل و خداوند به پیامبر چیزی نشان داد که طاقت آن را نداشت که او را متوجه درخواست نامعقول قوم کند. همچنین زمانی نیز به پرسش و پاسخ اختصاص یافت. در پایان برنامه، دبیر نشست علمی ضمن جمع بندی مباحث، گفت علامه در فهم آیات قرآن از عقل بسیار بهره برده است. از نظر ایشان، عقل قوهای در درون انسان نیست، بلکه ادراکاتیست که با آن پیرامون خویش را درک میکند. روش تفسیری علامه، قرآن به قرآن است؛ یعنی برای فهم آیات قرآن صرفا از خود قرآن بهره میبرند و روایات و هر دانش خارجی را در تفسیر دخیل نمیدانند؛ زیرا قرآن تبیانا لکل شیء و نور است و بنابراین چیزی که برای دیگران روشنی و بیان است، پس برای خودش به طریق اولی روشن و بیان است. عقل در این تفسیر نقش مهمی ایفا میکند، بهگونهای علامه در تفسیر آیات گاهی بدون مراجعه به آیات دیگر و گاهی حتی با مراجعه به آیات دیگر از عقل مبنایی بهره میجوید که در طول نشست به برخی آیات اشاره شد.