پایگاه معاونت پژوهش حوزه های علمیه خواهران سراسر کشور

در اين پژوهش به بررسي «نقش شاهزاده‌ها و رجال ساساني در شورش‌ها و اعتراضات سياسي از فتح ايران تا پايان امويان» پرداخته شده است. حكومت ساساني كه داراي قدرتي بسيار بود بنا به دلايلي رو به ضعف نهاد و همين موضوع باعث سقوط اين سلسله و فتح ايران به دست اعراب مسلمان و پذيرش اسلام از سوي ايرانيان شد كه در اين پروسه زماني شورش‌ها و اعتراضاتي اتفاق افتاده است، حائز اهميت مي‌باشند. به همين دليل در اين پژوهش با روش توصيفي-تحليلي و با استفاده از منابع مكتوب كتابخانه‌اي، به دنبال پاسخ به پرسش اساسي كه نقش شاهزاده‌ها و رجال ساساني در شورش‌ها و اعتراضات سياسي از فتح ايران تا پايان امويان چيست؟ نتايج نشان مي‌دهند ساسانيان كه بيش از 400 سال بر ايران حكومت كرده بودند، در روزگار پس از قتل خسروپرويز به دست فرزندش، به دلائل گوناگوني در سراشيبي سقوط و انحطاط قرار گرفتند و يزدگرد سوم؛ آخرين شاه ساساني نيز نتواست حكومت ساساني را كه پايه‌هاي آن متزلزل شده بود نجات دهد و ايران مورد هجوم اعراب قرار گرفته تا آنكه در جنگ نهاوند به سقوط كامل حكومت انجاميد و پس از اين جنگ شهرهاي ايران يكي پس از ديگري بدون مقاومت مهمي به قلمرو اسلام درآمد. تا آنكه پس از خلفاي راشدين، خلفاي اموي بر سر كار آمده، با اعمال سياست‌هاي جديدي كه اتخاذ گرديد، تحولات اجتماعي جديدي در جهان اسلام و به خصوص ايران شكل گرفت كه ريشه در تعصب عربي حكومت اموي و اعتنا نداشتن به امور ديني و سنت پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌و‌سلم) بود. در دوران حكومت مسلمانان بر ايران، شاهزادگان و رجال ساساني سعي شان بر اين است كه بصورت مستقيم يا غيرمستقيم نسبت به حكومت، شورشها و اعتراضاتي داشته باشند. در اين ميان از كشورهايي مثل چين هم درخواست كمك داشتند. رجال و شاهزادگان ساساني آرزوي بازپس‌گيري ايران را داشتند اما در عمل موفقيتي كسب نكردند.