تحليل معنا شناختي احوال مسند اليه و مسند در حكمتهاي نهج البلاغه با تاكيد بر " تقديم ، تاخير ، تعريف و تنكير " و واكاوي آن در ترجمه آقاي شهيدي

شناسه محتوا : 35327

1399/11/01

تعداد بازدید : 160

نگاه معناشناختي به متن و تحليل معنايي آن با استفاده از دانش علم معاني (از شاخه¬هاي علم بلاغت)،يكي از راه¬هاي دست¬يابي به دقايق و ظرائف سخن بليغ است.اين نوع نگاه به طور خاص در يك متن ديني مانند نهج¬البلاغه كه از سطوح معنايي مختلفي برخوردار است، به دليل اهميت پيام و نقش آن در هدايت بشر اهميت دو چندان مي¬يابد. يكي از مهم¬ترين ويژگي¬هاي متون بلاغي عربي تغيير آرايش واژگان در جمله است كه منجر به توليد معناي ثانويه مي¬شود. پژوهشگران علوم بلاغي بيش¬تر به تبيين اين معاني در آيات قرآن پرداخته¬اند و كمتر پژوهشي به معاني حاصل از ظاهر متفاوت مسنداليه و مسند در متن نهج¬البلاغه پرداخته است.بنابراين نوشتار حاضر حكمت¬هاي نهج¬البلاغه را با رويكرد معناشناختي بلاغي حالات مختلف (تقديم، تأخير، تعريف، تنكير) مسنداليه و مسند مورد دقت و تأمّل قرار داده است.هم¬چنين به تطبيق اين موارد در ترجمه فارسي استاد شهيدي پرداخته است.در پرتو اين امور معاني حاصل از تغييرات ساختاري مسنداليه و مسند روشن مي¬شود.با توجه به اين كه حالات مختلف مورد استفاده در حكمت¬هاي نهج¬البلاغه به هدف رساندن معنايي خاص بوده است، پژوهش حاضر تبيين مي¬دارد كه كه غرض تشويق شنونده به شنيدن خبر بيش¬ترين اغراض تقديم مسند و اغراض تحقير و ترحم كم¬ترين غرض در تقديم مسند،را به خود اختصاص داده است.تقويت حكم نيز بالاترين ميزان كاربرد و نفي عموم كم¬ترين كاربرد را در تقديم مسنداليه را داشته است.از بين اغراض به كار رفته در تنكير مسنداليه نيز نوعيت بيش¬ترين كاربرد را داشته وكم¬ترين غرض به كار رفته در تنكير مسنداليه، تكثير مي¬باشد.بنابراين ميان تغييرات ساختاري كلام و معاني مورد نظر متكلم ارتباط و تناسب عميقي وجود داشته است.علاوه بر آن تلاش مترجم استاد شهيدي براي انتقال معاني ثانويه چندان مشهود نيست.اين نوشتار با روش توصيفي- تحليلي به بررسي معناشناختي تقديم، تأخير، تعريف و تنكير مسنداليه و مسند جملات خبري در حكمت¬هاي نهج¬البلاغه پرداخته مي¬شود.
پدیدآورندگان
  • : سطح3
  • : مدرسي ادبيات عرب
  • : تهران
  • : تهران
  • : تهران - تهران - موسسه آموزش عالی حوزوی رفیعه المصطفی