تحليل رويكرد انسان شناسي در مكتب اسلام و مكتب اگزيستانسياليسم بر مبناي آراي سارتر
انسان¬شناسي همواره در كانون توجّه مكاتب الهي و نظام¬هاي فلسفي بوده است. اين نوشتار عهده¬دار تحليل رويكرد دو مكتب اسلام بنا بر نظرات شهيد مطهري و اگزيستانسياليسم بنابر آراي سارترنسبت به مباحث انسان¬شناسي است. استاد مطهري انسان را موجودي مركب از طبيعت و فطرت مي¬داند كه واجد كرامت ذاتي به سبب روح الهي و منعم به نعمت آزادي و اختيار است ، تا در پرتو هدايت تشريعي به غايتي كه براي او ترسيم شده كه همان مقام قرب الهي نائل آيد. او مسئول گزينش¬هاي خويش است ومرگ غايت زندگي او نيست و در سرايي ديگر بايد پاسخگو باشد. استاد شهيد عقل را حجّت خدا مي¬داند و استدلالات عقلي را ارج نهاده و به كار مي¬برد. سارتر ضمن سكوت نسبت به چگونگي آفرينش انسان، با محوريت قرار دادن اصل تقدّم وجود بر ماهيت و اعطاي آزادي اتم و اكمل به انسان، ماهيت پيشين و سرشت واحدِ انساني و دخالت طبيعت و وراثت را نفي؛ و منكر وجود خدا مي¬¬شود. در اين مكتب انسان فاقد هرگونه كرامت و منزلت پيشين است. مرگ سرانجام و سرنوشت اوست. سعادت و كمالي جز مطلق آزادي براي او ترسيم نشده و او مسئول گزينش¬هاي خويش است. سارتر عقل گريز است و از بين اقسام علوم تنها شهود را مي¬پذيرد و قانون علّيت را تنها در غيررفتارهاي انساني جاري و ساري مي¬داند. با تحليل رويكرد در دو مكتب رجحان ديدگاه شهيد مطهري كه مبتني بر روش ديني و مكتب وحياني اسلام است بر اگزيستانسياليسم محرز مي¬شود. رويكرد سارتر نسبت به مباحث انسان¬شناسي رويكردي فلسفي و مادّي¬گرايانه است كه به اومانيسم مي¬انجامد و پاسخگوي جميع نيازهاي بشر نيست، چرا كه برخاسته از فكر و عقل بشري است؛ حال آن¬كه رويكرد اسلام ازجامعيت، اتقان و خطاناپذيري، بينش ساختاري و ثبات برخوردار است و بي-توجه نسبت به مبداء و معاد نيست، چرا كه رويكردي ديني وبرخاسته از وحي و علم الهي است و حقيقت انسان را كسي بهتر از خالق او نمي¬داند.
- : سطح3
- : تفسير و علوم قرآن
- : تهران
- : تهران
- : تهران - تهران - مؤسسه آموزش عالی حوزوی قاسمبنالحسن«علیهماالسلام»