مقايسه ديدگاه حضرت امام ، غزالي و فيض كاشاني در فقه و اخلاق اسلامي
علم اخلاق در بسياري از جهات موثرترين نوع اخلاق است اگر چه هر انديشه اخلاقي الزاما نبايد از الهيات و كلام ديني تغذيه كند علم فقه نيز از وسيعترين علوم اسلامي است زيرا تعيين حكم تمام حركات و سكنات فردي و اجتماعي بشر به عهده اين علم است.علم فقه و علم اخلاق در مقام تعريف و تئوري ارتباطي با يكديگر ندارند اگر چه عمل به احكام فقهي تاثيرات اخلاقي در انسان به جاي مي گذارد.و صرف عمل به تعاليم فقهي نمي توان نياز جامعه را بدون توجه به روح شريعت انتظار داشت .در اين تحقيق به بررسي نگرشهاي متفاوتي كه نسبت به علم فقه و فقها وجود دارد تحت عنوان رويكردها مي پردازيم اگر چه با مطالعه بسياري از اين آثار در اين زمينه مي توان چنين نتيجه گرفت كه بسياري از علما و فقها در اين مساله راه افراط و تفريط رفته اند .ازجمله كاشاني معتقد است كه علم فقه مقدمه شنا خت آموزهاي اخلاقي است . امام خميني نيز اگر چه همانند غزالي دنيوي و علم ظاهري بودن فقه را پذيرفته ولي بر خلاف غزالي پشت پا زدن به ظاهرو صرفاً پرداختن به باطن را جهت سير و سلوك كافي نميداند و معتقدند كه آداب ظاهري نيز بايد همانگونه كه فقه بيان كرده رعايت شود .بدين جهت ما در اين پايانامه بر آنيم كه وجوه افتراق و اشتراك اين سه فقيه را در رابطه با فقه و اخلاق بررسي كنيم و در نهايت به نظر مي رسد نظريه امام خميني نسبت به ساير نظريات دقيق تر است به همين خاطر در اين نوشتار به تو ضيح و تبيين بيشتر رابطه فقه و اخلاق پرداخته مي شود زيرا روشن شدن اين مطلب موجب ثبات و استواري بيشتر جامعه اسلامي مي شود .
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : قم
- : قم
- : قم - قم - مؤسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه - سطح سه