جايگاه تقيه در احكام فقه اماميه
چكيده:
«تقيه» روشي عقلائي است كه ريشه در فطرت و نهاد انسان ها داشته و به معناي مخفي كردن حق از مخالفين يا اظهار خلاف آن – به جهت مصلحتي كه مهمتر از مصلحت اظهار حق بوده- مي باشد. تقيه دراسلام نيز با عمل عمار ياسر و تاييد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم سپري براي حفظ جان مسلمانان در مواقع خطر قرار گرفت. برخي مخالفين تقيه، آن را نوعي نفاق پنداشته اند و دسته اي ديگر عمل شيعه به تقيه را از اصول اين مذهب برشمرده اند. در حالي كه تقيه با نفاق اختلاف ماهوي دارد و اماميه براي حفظ اصول مذهب به تقيه متمسك مي شوند نه اينكه تقيه از اصول اين مذهب باشد. تقيه مستند بر همه ادله اي است كه در اثبات هر حكم ديني كارآيي و كاربرد دارد يعني فرآن، سنت، عقل و اجماع. جواز تقيه مورد قبول همه فقهاي اماميه است. آنان دريك نوع تقسيم بندي، تقيه را به پنج قسم واجب، حرام، مستحب، مكروه و مباح تقسيم بندي نموده اند. عمل مطابق تقيه، مجزي و صحيح خواهد بود البته فقها بين اعمال عبادي و معاملات تفاوت هايي قائل هستند. در صورت انجام عمل بر خلاف تقيه در شرايط تقيه اي، برخي فقها به دليل رجحان سندي و دلالي روايات جوازتقيه بر روايات ناهي از تقيه، آن عمل را صحيح مي دانند. با بررسي اقوال علما و فقهاي اماميه روشن مي شود كه در فقه اماميه براي حمل روايتي بر تقيه، بايستي شرايط و قرائني وجود داشته باشد كه بعضي از اين شرايط و قراين از ضمن روايات وارده از معصومين قابل استنباط است و بعضي ديگر از آنها را با توجه به نظريات فقها مي توان به دست آورد.
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : مركزي
- : اراك
- : ريحانهالنبي«س»