بررسي تطبيقي قاعده لطف درنزد متكلمان شيعه (شيخ مفيد و خواجه نصير الدين طوسي و علامه حلي) با آموزه فيض در نزد متكلمان مسيحي (توماس آكوئيناس،اگوستين وپلاگيوس)
چكيده
از موضوعات مشترك قابل بررسي در كلام شيعه و مسيحي، ضرورت فيض يا لطف خداوند براي دستيابي انسان به سعادت و نجات است. در اين راستا دو مذهب به اصل لطف خداوند توجه كامل دارند. اما طرحي كه از آن ارائه مي كنند علي رغم شباهت هايي كه با هم دارند اما تفاوت هاي بنيادين با هم دارند. به گونه اي كه متكلمان شيعه در ضمن طرح قاعده لطف بر اختيار و اراده آزاد انسان براي رسيدن به رستگاري تأكيد مي كنند اما متكلمان مسيحي همچون آگوستين و آكويناس در راستاي طرح همه جانبه حمايت از آموزه فيض، بر ضعف و ناتواني اراده انسان كه بر اثر گناه نخستين سقوط كرده، براي رسيدن به سعادت تأكيد مي كند و عامل تعين كنننده در امر نجات را فيض خداوند مي دانند.
اين پژوهش ، با روش تحليل اسنادي، به بررسي ماهيت و مباني قاعده لطف در نزد متكلمين شيعه با آموزه فيض در نزد متكلمين مسيحي مي پردازد تا با تطبيق آن دو به شناخت و معرفتي بهتر از اين آموزه ها به دست آورد. از اين رو پس از طرح و بررسي ضرورت لطف در هر دو مذهب، به اين نتيجه دست يافت كه قاعده لطف در شيعه بر استدلال هاي عقلي محكمي استوار است. در حاليكه آموزه فيض در مسيحيت برمجموعه اي ازپيش فرض هاي درون ديني محض كه پولس و پدران كليساوجود آنها را مسلم گرفته اند، مبتني است. از اين رو قابل دفاع عقلي نيست.
- : سطح3
- : كلام اسلامي
- : تهران
- : تهران
- : قاسمبنالحسن«ع»