کاربرد فلسفه در تفسیر آیات توحیدی بر اساس تفسیر المیزان
فلسفه از جمله علومي است كه در طي اعصار مورد هجمه مخالفان ويا تاييد موافقان بوده است .عده اي قواعد عقلي اثبات شده در اين علم را فاقد حجيت دانسته و آن را در تفسير متون ديني بدون كاربرد تلقي مي كنند.در مقابل عده اي آن رادر عمق بخشيدن به فهم ما از آيات وروايات،دخيل مي دانند.علامه طباطبايي(ره)به عنوان مفسري كه در فلسفه نيز يد طولايي دارند؛با نگارش تفسير الميزان كاربرد فلسفه را در عمق بخشيدن به فهم ما از آيات شريفه قرآن مجيد و دست يابي به مراد حقيقي پروردگار ،بر خوانندگان اين تفسير ارزشمند واضح ومبرهن ساخته اند.قاعده«استحاله تخلف معلول از علت تامه»،يا«عين ربط بودن معلول»و«نياز معلول به علت در مرحله بقاء مانند نياز آن به علت در مرحله حدوث» و«عدم توانايي بشر بر وقوف به حقايق اشياء»و«امتناع فاقد شي بودن معطي شي» همچنين آنچه در علم فلسفه درباره مباحث واجب الوجود مطرح مي شود وقواعدي كه در اين مبحث اثبات شده است،مي تواند در تفسير دقيقتر وعميق تر آيات مربوط به صفات باريتعالي راهگشا باشد.به عنوان مثال«عدم دخول صفات نقض در واجب الوجود»ويا«عين ذات بودن صفات واجب الوجود»از جمله قواعدي هستند كه در اين تفسير شريف مورد استفاده واقع شده اند.ونيز كاربرد اين قواعد در تفسير آيات مربوط به توحيد افعالي و پاسخگويي به سوالات غامضي كه در اين زمينه مطرح مي شود قابل چشم پوشي نيست.در فلسفه اثبات مي شود كه«در عالم وجود جز خداوند موثري وجود ندارد»واين مفهوم توحيد افعالي مطرح شده در قرآن كريم است. بدين ترتيب با اندكي تامل درتفسيري كه اين بزرگوار به رشته تحرير در آورده است،كاربرد قواعد اين علم در تفسير قرآن كريم مشخص مي گردد.
- : سطح3
- : فلسفه اسلامي
- : اصفهان
- : اصفهان
- : مجتهده امين