تاثیر آموزه کلامی امامت بر سیاست نظری و عملی عصر صفوی
مباني اعتقادي هر جامعه شكل دهنده رفتار فردي و اجتماعي آن جامعه است.در اسلام نيز اين مسئله صادق و جاري بوده و اختلاف فرقه¬هاي اسلامي در برخي مباني باعث تغييراتي در رويكرد نظري و عملي مسلمانان گرديده است. مهمترين اصل مورد اختلاف در بين فرق اسلامي، مسئله امامت و خلافت است، كه از همان لحظات نخستين رحلت حضرت رسول، به طور آشكار موجب صفّ¬بندي مسلمانان در برابر يكديگر شد. شيعه در حمايت از امام علي به اين امر معتقد است كه امامت جامعه امري كلامي بوده و لاجرم بايد از جانب خداوند متعال منصوب گردد.
دولت صفويه، كه به نوعي آن را مي¬توان احياكننده وحدت و انسجام سرزميني ايران به شمار آورد، در ابتداي امر با تكيه بر تصوف و جنبش¬هاي اجتماعي آن، موفق به تشكيل حكومت گرديد؛ امّا در ادامه بقا و دوام خود را در پيروي از مباني اعتقادي تشيّع، و رسميّت بخشيدن به آن يافت؛ اين در حالي بود كه همزمان، حكومت عثماني با تكيه بر مباني اهل سنّت، خلافت اسلامي را در دست داشت. تقابل اين دو دولت، به نوعي باعث ايجاد تقابل بين دو مبناي كلامي شيعه و سنّي، و اثبات حقّانيّت هريك گرديده است. در حالي¬كه نوع حكومت صفويه به تأسي از گذشته، و به مانند عثماني، حكومتي سلطاني بود، امّا در مباني با آن اختلاف اساسي داشت، و برخي پادشاهان صفوي خود را پيرو فقهاي عصر، به عنوان نائبان عام امام معصوم، دانسته و مشروعيّت خود را از آنان كسب مي¬كردند.
در ادامه امر، سير تحول مباني كلامي تشيّع و تسنّن از زمان تشكيل صفويه، و وضعيّت كنوني جوامع متّكي به هر يك، آينده طرح¬هاي مديريّتي جهان اسلام، توسط گروه¬هاي شيعه و سنّي، را نشان مي¬دهد.
- : سطح3
- : كلام اسلامي
- : سيستان و بلوچستان
- : زاهدان
- : حضرت نرجس«س»