مقايسه تطبيقي علم خداوند از منظر علامه طباطبايي و اكويناس
يكي از موضوعات پردامنه اي كه در فلسفه و كلام اسلامي حائز اهميت است، بحث علم الهي است. در اين پژوهش، با عنوان «بررسي تطبيقي علم الهي از منظر علامه طباطبايي و توماس آكويناس»، سعي شده تا حدي مباحث علم الهي بين دو فيلسوف مسلمان و فيلسوف برجستة مسيحي دوره قرون وسطي، به رشته تحرير درآورده شود. تحقيق حاضر داراي سه بخش است، كه بخش اول آن را كليات و بخش دوم آن را معرفي آفكار فلسفي علامه و توماس آكويناس تشكيل داده است و بخش سوم آن، ادله و لوازم و نتايج علم الهي از منظر دو فيلسوف را بررسي كرده است. در انتهاي هر فصل در بخش سوم، نيز به مقايسه ديدگاه دو فيلسوف از حيث مباني، ادله و لوازم پرداخته شده است. مفهوم علم يكي از روشن ترين و بديهي ترين مفاهيم است و نه تنها نيازمند تعريف نيست، كه اساساً تعريف آن امكان ندارد؛ زيرا مفهوم واضح¬تري از آن وجود ندارد كه معرّف آن واقع شود. علم الهي يعني حضور معلوم در نزد عالم به صورت علم تفصيلي. او به ذاتش عالم است زيرا او مجرد و قائم به ذات است. به همين دليل علم از منظر علامه طباطبايي امري وجودي و داراي مراتب است و در نظر آكويناس، علم كيف نفساني است. در معرفت شناسي، علم به حضوري و حصولي تقسيم شده است. علم انسان به وجود خودش و به فعلي كه بي¬واسطه از نفس صادر مي شود، علم حضوري است. پس علم خداوند كه در مرتبه اعلي نسبت به ممكنات است به ذاتش و به ماسوي قبل از ايجاد و بعد از ايجاد نيز علم حضوري است؛ زيرا حيثيت حضوري بودن آگاهي بي واسطه از آنهاست. در وجود شناسي نيز علم مانند وجود داراي مراتب شدت و ضعف است و بالاترين درجه آن مختص به ذات اقدس الهي است. از نظر علامه علم خداوند به ذات و علم به موجودات، قبل از ايجاد در مرتبه ذات و علم به موجودات بعد از ايجاد در مرتبه فعل، علم حضوري است. ولي آكويناس معتقد است كه علم خداوند به ذات و علم او به صور متقرره در ذات، حضوري و علم به موجوات خارجي قبل و بعد از ايجاد، حصولي است. نتايج و لوازم علم در نزد هر دو فيلسوف عنايت، قضا و قدر، اراده و شرور است.
- : سطح3
- : كلام اسلامي
- : همدان
- : همدان
- : فدك