قاعده صلح و کاربردهای آن
قواعد فقهي بالغ بر صد مورد مي باشد. قاعده صلح از مهم ترين اين قواعدمي باشد ومانند ديگر قواعد در حقوق ايران وارد شده است . آيات وروايات از صلح سخن به ميان آورده اند واجماع وعقل گواه برآن مي باشد.سيره عقلا نيزدر طول تاريخ بر عمل به اين فاعده استوار بوده است . مي توان گفت كه قوانين حقوقي از قواعد فقهي الهام گرفته وداراي وجوه اشتراك وافتراقاتي نيز مي باشد. پرداختن به اين وجوه مي تواند راهگشاي خوبي براي استفاده هر چه بيشتراز اين قاعده در زندگي روز مره باشد . از وجوه اشتراك اين قاعده در فقه و حقوق مي توان ادله ، مستقل بودن صلح ،اركان آن از جمله شرايط متصالحين و احكام آن همانند عدم سابقه نزاع نام برد.ميان فقها در مستقل بودن ونبودن صلح اختلاف وجود دارد. اكثر فقها صلح راعقد مستقل ولازم قلمداد كرده اند وآن را فرع عقود ديگر نمي دانند. نظريه تفريع ومستقل بودن صلح وعدم جريان يافتن ربا و عدم مشروعيت صلح ابتدايي مهم ترين وجوه افتراق اين قاعده در فقه مي باشد. قانون مدني بر اساس وجوه اشتراك نگاشته شده است. حقوق مدني دراحكام و شرايط اين قاعده از فقه پيروي كرده وبراساس ومواد 752 الي770 در اين زمينه به رشته تحرير در آمده است. صلح به اقسام مختلفي تقسيم مي شود وكاربردهاي بسياري در اكثر قواعد فقهي دارد. مي توان صلح در معاملات و غيره معاملات راازكاربردهاي آن برشمرد.
واژگان كليدي:فقه، قاعده فقهي، حقوق، قاعده حقوقي، صلح
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : اصفهان
- : شاهين شهر
- : نرجسخاتون«ع»