اجتهاد خلفا ، ریشه ها و بیامدها با رویکرد فقهی
اجتهاد خلفا ، ريشه ها و پيامدها، با رويكرد فقهي
چكيده
اجتهاد براي مذاهب اسلامي از اهميت بسياري برخوردار است. نوع نگرش به اين موضوع در طول تاريخ عامل شكل گيري مذاهب مختلف فقهي اسلامي شده است.اگرچه اجتهاد وسيله پويايي فقه است اما دو ديدگاه اساسي درمورد اجتهاد به طور خاص در مذاهب شيعه و اهل سنت ، موجب به وجود آمدن دو رويكرد متفاوت در عرصه استنباط احكام شده است؛ رويكردي كه مبتني بر اجتهاد در مسائل مستحدثه بر پايه ادله قطعي از كتاب و سنت مي باشد، و رويكرد ديگر مبتني بر استنباط اين احكام بر پايه ادله ظني بوده و اجتهاد به رأي و قياس را مبنايي براي اين كار قرار داده است. اجتهادات فقهي خلفا در صدر اسلام كه از نوع دوم رويكرد است در روند اجتهادي مذاهب مختلف اهل سنت تاثير گذار بوده است. با توجه به مصاديق گوناگون اجتهاد به رأي خلفا در تاريخ مسلم ، زمينه ها و ريشه هاي گوناگوني در پديدار شدن آن نقش داشته است، زمينه هايي چون عدم پذيرش حقيقت اسلام و رسالت رسول اكرم(صلي الله عليه و آله)، عدم تعبد به صفات نيك اخلاقي و فرامين اسلام و از سويي وجود ريشه هاي پنهاني كفر و روحيه تمرد و عصيان. اجتهاد خلفا در صدر اسلام عامل شكل گيري مباني فقهي خاصي در مذاهب اربعه اهل سنت شده است كه با نگاهي دقيق به اين مباني ، ريشه هاي آن در اعمال نظر شخصي و اجتهاد به رأي مشهود است، چيزي كه به وضوح آن را در فتاواي فقهي امامان مذاهب اربعه اهل سنت مي توان يافت. با وجود آنكه علماي اهل سنت در صدد توجيه موارد اجتهادي خلفا بر آمده اند، برخي از ايشان به انتقاد از شيوه اجتهادي خلفاي سه گانه پرداخته اند ، كه در اين راستا همسو با اعتقادات ائمه معصومين ( عليهم السلام) و علماي شيعه قرار گرفته اند.
كليد واژه: اجتهاد، اجتهاد به رأي، قياس، خلفا، مذاهب اربعه.
ويژگي هاي ظاهري
موضوع: اجتهاد خلفا، ريشه ها و پيامدها با رويكرد فقهي
معاونت پژوهش مدرسه علميه الزهرا( عليها السلام) گرگان
فاطمه رضايي
استاد راهنما:حجت الاسلام والمسلمين دكتر محمود ابوترابي
استاد مشاور:حجت الاسلام والمسلمين دكتر علي اصغر فضيلت
تابستان 1392
تقديم به
خلبان شهيد حسين قاسمي
و
بسيجي شهيد اكبر آسي
تشكر از
استاد راهنما(نام را ذكر كنيد)
استاد مشاور(نام را ذكر كنيد)
معاونت پژوهش مدرسه خانم ضياء حسيني
وبزرگواراني كه ....
(اين مطالب ويرايش شده نيست)
مقدمه
فقه اسلامي فقهي پوياست كه عهده دار پاسخگويي به همه نياز ها و سوالات در هر عصر مي باشد.اين وظيفه خطير به واسطه اجتهاد فقيه ظهور وبروز پيدا كرده و جامعه اسلامي را از شك و ترديدها به منطقه اطمينان و درستي تكليف مي رساند و اين امر در راستاي اجتهاد مطلوب حاصل مي شود كه از ديدگاه علماي شيعه، اجتهادي است كه بر پايه علم به احكام مسايل جديد شرعي پايه ريزي شده باشد. اما در كنار آن، اجتهاد به رأي نيز در عرصه استنباط احكام از سوي خلفاي سه گانه اهل سنت مطرح شده است كه در جايگاه خويش ، ريشه ها يي داشته و آثاري را در فقه اهل سنت از خود بر جاي گذاشته است .
بررسي پيشينه تاريخي اجتهاد، رهنمون به اين مطلب است كه در ديدگاه شيعه و اهل سنت اتفاق نظر در سابقه زماني اجتهاد وجود دارد و علماي هر دو مذهب، پيشينه آن را به دوران پيامبر (صلي الله عليه وآله) مي رسانند اما نكته اصلي در بحث تاريخچه، آغاز گران به اجتهاد مي باشد كه از ديدگاه معظم فقهاي شيعه، پيامبر(صلي الله عليه وآله) و امامان معصوم ( عليهم السلام)نيازي به اجتهاد نداشته اند واين موضوع از ايشان در طول تاريخ صادر نشده است، اما برخي از علماي اهل سنت براين باورند كه اجتهادهاي فقهي از روي رأي، از خود پيامبر(صلي الله عليه وآله ) نيز صادر شده است، وهمين موضوع اجتهاد را براي خلفا نيز جايز مي كند.
اجتهادات خلفاي سه گانه در صدر اسلام موجب پايه ريزي مباني فقهي جديدي براي تابعين از خلفا شده است و همان مباني به عنوان اصل، در كنار كتاب و سنت در فقه علماي عامه به طور گسترده استعمال شده است و بعضا در برخي از فتاواي فقهي مذاهب اهل سنت ، بجاي نص صريح كتاب وسنت جايگزين شده است. هر چند كه مذاهب اهل سنت در دو گروه اهل حديث و اهل رأي دسته بندي شده و بنابر ظاهر، اين دو دسته در مقابل هم قرار داشته اند، اما استفاده از اجتهاد به رأي و قياس در همه اين مذاهب اربعه مشاهده مي شود و تنهااختلافشان در گستره استفاده از اين مباني بوده است كه به طور نمونه در فقه حنفي به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است. به نظر مي رسد ارتباط مستقيمي ميان اجتهادات فقهي خلفا در صدر اسلام و مباني فقهي امامان مذاهب اربعه وجود دارد كه حاكي از تبعيت تام از خلفا و گاها پيشي گرفتن از آنها در استفاده از قياس و اجتهاد به رأي بوده است. از همين رو همواره در طول تاريخ امامان شيعه از هر موقعيتي جهت تبيين شيوه هاي صحيح استنباط حكم مسائل جديد استفاده مي كردند و با پايه ريزي اصول و مباني صحيح، در راه پرورش شاگرداني جهت اشاعه آن، كوشا بودندو احاديث آنان راهگشاي علماي شيعه در هر عصري بوده است، هرچند در ميان اهل سنت برخي از علما در اين جهت، همسو با امامان معصوم ( عليهم السلام) و علماي شيعه، به انتقاد از شيوه اجتهادي خلفا و امامان اربعه اهل سنت پرداخته اند.
نتيجه گيري
با توجه به نياز فقه اسلام به پاسخگويي از مسائل جديدي كه در هر عصري براي پيروانش به وجود مي آيد، اهميت اجتهاد جهت استخراج احكام موضوعات جديد خود را بيش از پيش نشان مي دهد، اما در بررسي از شيوه هاي اجتهاد اسلامي شاهد نوعي ناهماهنگي ميان علماي اهل سنت و شيعه مي باشيم كه به طور خاص مي توان اين اختلاف را در غايت اجتهاد خلاصه كرد،چراكه شيعه بر اين اعتقاد است كه غايت آن رسيدن به علم به حكم شرعي است و بايد از طريق اصول ثابت در كتاب و سنت صورت گيرد، اما بسياري از علماي اهل سنت، حصول ظن به حكم شرعي را كافي مي دانند.
وجود دو رويكرد متفاوت اين چنيني در فقه اسلامي موجب شده است تا در بررسي فتاواي فقهي علماي شيعه و اهل سنت، تفاوت بارزي را شاهد باشيم .
نكته حائز اهميت در اين مبحث، ارتباط ميان اين مباني فقهي و برخي اجتهادات صورت گرفته از جانب خلفا در صدر اسلام مي باشد؛ به گونه اي كه به نظر مي رسد چنين اجتهاداتي از سوي حاكمان سياسي بعد از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فتح باب براي تابعين در قرن هاي بعدي بوده است.
از آنجايي كه اجتهاد از روي نظر شخصي از سوي امامان شيعه به طور جدي نهي شده است ، بررسي روندي كه موجب بروز چنين اجتهاداتي از سوي حاكمان سياسي صدر اسلام شده است ما را رهنمون به ريشه هاي پنهاني از كفر و نافرماني و تمرد و عصيان نسبت به رسالت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) مي سازد كه به عنوان زمينه هاي پنهان ، بعد از وفات رسول خدا (صلي الله عليه وآله) عرصه مناسبي براي ظهور پيدا كردند و موجب شكل گيري شيوه هاي جديد دراستنباط فقهي شدند و به طور مستقيم مباني فقهي تابعين را جهت دهي نمودند.
از آنجايي كه چنين مباني فقهي، لاجرم فقيه را به حيطه مخالفت با نص صريح قرآن وسنت ثابت پيامبر(صلي الله عليه وآله) مي كشاند، از طرفي موجب تلاش عده اي از علماي عامه در توجيه چنين مواردي شده است و از طرف ديگر ،برخي از آنان را برآن داشته است تا در مخالفت با اجتهاد از روي نظر شخصي، به انتقاد از مجتهدان عامه بپردازند.
از آنجايي كه مخالفت با اجتهاد به رأي وقياس از شاخصه هاي فقه شيعي به شمار مي آيد لذا در كتب روايي و فقهي شيعه به ديدگاه امامان معصوم(عليهم السلام) و علماي شيعه در مخالفت صريح با اين شيوه از استنباط اشاره شده است و علماي شيعه ضمن بحث ازبابهاي مختلف فقهي در كتابهاي خويش، به تناسب اشاره اي به بطلان شيوه قياس و اجتهاد از راه رأي كرده اند.
در پايان اين كار پژوهشي به نظر مي رسد موضوعاتي چون تاثير اجتهاد هاي فقهي خليفه دوم بر فقه حنفي و بررسي علل عدم تاثير پذيري ابوحنيفه از امام صادق (عليه السلام) داراي اهميت مي باشند كه جهت دور ماندن از اطاله كلام و به جهت عدم ار تباط با موضوع پايان نامه به آنها اشاره اي نشد وجا دارد تا به عنوان كار پژوهشي مورد بررسي قرار گيرند.
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : گلستان
- : گرگان
- : الزهرا«س»