در ابتدا حیدریان ضمن معرفی مدلهای مختلف خانواده، چهار نظریه را همراه با دیدگاه آنها در خصوص جایگاه زن در هرم قدرت خانواده تبیین کرد. وی در ادامه به بررسی مدلهای نظری مرتبط با عنوان مقاله پرداخت و در پایان با استناد به پژوهشهای انجامشده در کشور، جایگاه زن در خانواده ایرانی را تحلیل نمود. بهگفتهی وی، دو عامل مؤثر بر اقتدار زن در خانه، سطح تحصیلات و اشتغال زنان است.
سپس فدایی در مقام ناقد، مقالهی «زن، قدرت و خانواده» نوشتهی باقر ساروخانی را اثری ارزشمند در حوزه جامعهشناسی خانواده دانست که با نگاهی علمی به بررسی جایگاه زنان در ساختار قدرت خانوادگی پرداخته است. او با وجود تحسین جامعیت مقاله، آن را نیازمند بازنگری ساختاری و مفهومی دانست و پیشنهاد کرد نویسنده در نسخههای بعدی به مواردی همچون رسایی عنوان، انسجام ساختار، تعریف دقیق مفاهیم کلیدی، نقد عمیقتر نظریهها، بررسی نقش مردان در تحولات خانوادگی و توجه به ارزشهای فرهنگی و دینی جامعه ایران توجه بیشتری داشته باشد.
در پایان حدیدی مدرس حوزه با جمعبندی مباحث مطرحشده، ضمن تأیید نکات ناقد، بیان کرد که هرچند ساختار مقاله نیاز به اصلاح دارد، اما از نظر محتوایی نکات قابلتوجهی در تبیین نقش زن در اقتدار خانوادگی ارائه کرده است. وی تأکید کرد که بررسی جایگاه زن در هرم قدرت، اگر با رویکرد فرهنگی ـ دینی همراه شود، میتواند نگاههای صرفاً جامعهشناسانه را تکمیل کند. همچنین افزود: «نقش مردان در تحولات خانواده مهم است، اما نباید باعث کمرنگ شدن سهم تربیتی و فرهنگی زنان شود.»
به گفتهی حدیدی، ترکیب نگاه دینی و جامعهشناختی در پژوهشهای آینده میتواند به الگوی بومی قدرت در خانواده ایرانی منجر شود؛ الگویی که در آن اقتدار با محبت، و مدیریت با عاطفه همراه است.

