
خانم نادران استاد حوزه بیان کرد: عصر حاضر،عصر انفجار اطلاعات است. ما در اقیانوسی از دادهها، اخبار و محتواهای گاه متناقض شناوریم که تشخیص حقیقت از شایعه و اطلاعات درست از نادرست را به چالشی بزرگ تبدیل کرده است. در این میان، «سواد اطلاعاتی» به عنوان مجموعهای از مهارتهای ضروری برای زیستن در قرن بیست و یکم، و «کتاب» به عنوان نمادی پایدار از دانش، نقشی کلیدی در توانمندسازی افراد برای یافتن حقیقت ایفا میکنند .
وی ، انقلاب دیجیتال و گسترش شبکههای اجتماعی، دسترسی به اطلاعات را به امری آنی و همگانی تبدیل کرده است. با این حال، این دسترسی آسان، همراهش چالشهای عمیقی آورده است: گسترش شبهعلم، انتشار اخبار جعلی ، اطلاعات جانبدارانه، و تبلیغات سیاسی. در چنین فضایی، فردی که فاقد سواد اطلاعاتی باشد، به راحتی در دام اطلاعات نادرست میافتد و به انتشار آن دامن میزند. بنابراین، سواد اطلاعاتی نه یک مهارت لوکس، بلکه یک ضرورت برای حفظ سلامت فکری فرد و جامعه است.
استاد حوزه بیان کرد: سواد اطلاعاتی چیست؟
سواد اطلاعاتی فراتر از توانایی خواندن و نوشتن است. این مفهوم به توانایی فرد در یافتن، ارزیابی، تحلیل و استفاده مسئولانه از اطلاعات اشاره دارد. یک فرد دارای سواد اطلاعاتی میتواند:
1. نیاز اطلاعاتی خود را به درستی تشخیص دهد.
2. منابع اطلاعاتی معتبر و مرتبط را پیدا کند.
3. اطلاعات به دست آمده را با تفکر نقادانه ارزیابی کند (منبع کیست؟ انگیزه چیست؟ آیا اطلاعات ارائه شده مستند است؟).
4. اطلاعات را به طور مؤثر و اخلاقی در کار خود به کار گیرد.
5. مسائل قانونی و اخلاقی مربوط به اطلاعات (مانند حق نشر) را رعایت کند.
خانم نادران اشاره کرد: در حقیقت، سواد اطلاعاتی به ما میآموزد که چگونه "یاد بگیریم که یاد بگیریم".
کتاب؛ پناهگاهی در میان هیاهوی اطلاعاتی
در نگاه اول، ممکن است کتاب در مقایسه با سرعت و تعاملی بودن فضای مجازی، رسانهای قدیمی و کند به نظر برسد. اما همین ویژگیها، کتاب را به ابزاری قدرتمند در تقویت سواد اطلاعاتی تبدیل کرده است:
1. عمق و بستر کتابها بر خلاف پستهای کوتاه شبکههای اجتماعی، یک موضوع را به صورت جامع، ساختاریافته و با ارائه پیشینه و بستر لازم بررسی میکنند. این عمق به خواننده کمک میکند تا موضوع را در کلیت خود بفهمد، نه اینکه تنها با تکههایی پراکنده و خارج از متن آن مواجه شود.
2. فرآیند ویرایش و صحهگذاری کتابهای معتبر، به ویژه کتابهای دانشگاهی و علمی، معمولاً تحت فرآیند دقیق ویراستاری، بررسی علمی و داوری قرار میگیرند. این فرآیند، ضریب خطا و جانبداری را به شدت کاهش میدهد و اعتبار اطلاعات را تضمین میکند.
3. تقویت تفکر نقادانه و تمرکز: خواندن کتاب، یک فعالیت خطی و متمرکز است که ذهن را به دنبال کردن یک استدلال طولانی و تحلیل روابط علّی و معلولی عادت میدهد. این تمرین، مستقیماً ماهیچههای تفکر نقادانه را تقویت میکند.
4. ایجاد پایه دانشی مستحکم: کتابها به ما کمک میکنند تا یک "پایه دانشی" قوی در مورد یک موضوع بسازیم. هنگامی که فردی چنین پایهای داشته باشد، هنگام مواجهه با یک خبر یا ادعای جدید در فضای مجازی، میتواند آن را با دانش قبلی خود مقایسه کند و به سرعت تناقضات یا بیاساسی آن را تشخیص دهد. کتاب مانند یک "قطبنما" عمل میکند که جهت درست را در طوفان اطلاعات نشان میدهد.
5. کمک به تشخیص منابع معتبر: مطالعه کتابهای معتبر به ما میآموزد که یک منبع قابل اعتماد چه ویژگیهایی دارد (مانند داشتن کتابنامه، ذکر منابع، ناشر معتبر و...). این آگاهی سپس به فضای مجازی تعمیم مییابد و فرد به صورت ناخودآگاه، یک وبسایت یا صفحه خبری را با همان معیارها ارزیابی میکند.
خانم نادران درآخر راهکارهای عملی؛ تلفیق سواد اطلاعاتی و فرهنگ کتابخوانی را بیان کرد:
برای مقابله با چالش تشخیص حقیقت، باید این دو مفهوم را با هم تلفیق کنیم:
· آموزش از پایه: سیستمهای آموزشی باید سواد اطلاعاتی و رسانهای را از سنین پایه در کنار خواندن و نوشتن آموزش دهند. بخشی از این آموزش باید بر معرفی و استفاده از کتابهای مرجع و معتبر متمرکز باشد.
