استاد با ذکر مثالهایی از قبیل «کوروش کیست؟» «چرا یک دفعه کوروش مطرح شد و اهمیت پیدا کرد؟» و «آیا کوروش همان ذوالقرنین است؟» شروع به سخنرانی کرد. وی همچنین به علاقه باستانشناسان و تاریخدانان انگلیسی و صهیونیستی به کوروش و شاهان هخامنشی اشاره کرد.
خانم ایرانمنش، منابع مرتبط با کوروش را به سه دسته تقسیم کرد: منابع یونانی مانند: هرودوت، گزنفون و کتزیاس که کوروش را پادشاه عادلی معرفی میکنند، کتاب مقدس مانند: تورات و انجیل که در برخی قسمتها کوروش را مسیح مینامند و به عنوان فردی که به او وحی شده است یاد میکنند و منابع ایرانی ، به گواهی تاریخ تا حدود 100 سال پیش نام کوروش در ایران رواج نداشته و مقبرهای به نام کوروش برای مردم ایران شناختهشده نبوده است. در آثار تاریخی و ادبی فارسی، مقبرهای که اینک بهعنوان مقبره کوروش معرفی میشود بهعنوان مقبره مادرسلیمان معرفی میشده و هیچ اثر کلاسیکی وجود ندارد که جز این گفته باشد. بهعنوان نمونه «فارس نامه» ابن بلخی از کهنترین آثار فارسی به این بنا با همین نام اشارهکرده است.
ایشان افزود: با بررسی کتب متقدم خواهید دید در هیچ کتابی نامی از کوروش برده نشده است در کتاب تاریخ ادبیات پیش از اسلام احمد تفضلی، تاریخ ابن ندیم و کتب تاریخی کهن دیگر نام کوروش را نمیتوان یافت حتی در کتب شعرای ایرانی مانند سعدی، فردوسی، حافظ و ... هیچ نامی از او نیست.
استاد همچنین به نقش فراماسونری در ایران اشاره کرد و گفت: باستانگرایی کوروش ستایانه از ویژگیهای فکری آن است. این باستانگرایی با ستایش افراطی همراه است و تاریخ ۵۰۰۰ساله پیش از آن را نادیده میگیرد. مقبره کوروش در ایران تا قبل از قرن بیستم بهعنوان مقبره مادر سلیمان شناخته میشد و انگلیسیها بودند که آن را بهعنوان مقبره کوروش کبیر معرفی کردند.
استاد ادامه داد: در سال 1304 زمان حکومت پهلوی که داشتن شناسنامه قانون شد هر ایرانی برای خودش نام خانوادگی انتخاب میکرد و بیشتر ایرانیان سعی داشتند خود را منتسب به یکی از سلاطین کنند و از فامیلهایی چون اسکندری، جمشیدی، خسروی و.. استفاده می کردند ولی هیچ فامیلی منتسب به کوروش دیده نشده است گویا کوروش برای ایرانیان واژهای غریب بود.
در این جلسه، پاسخ برخی سوالات روشن شد، اما به دلیل زمان محدود، بقیه مطالب به جلسه بعد موکول شد.
در روز چهارشنبه ۲۰فروردین، نشستی با حضور خانم ایرانمنش در مدرسه علمیه فاطمیه کرمان برگزار شد. این جلسه به بررسی پدیدههای نوظهور مرتبط با کوروش بزرگ اختصاص داشت.
استاد با ذکر مثالهایی از قبیل «کوروش کیست؟»، «چرا یک دفعه کوروش مطرح شد و اهمیت پیدا کرد؟» و «آیا کوروش همان ذوالقرنین است؟» شروع به سخنرانی کرد. وی همچنین به علاقه باستانشناسان و تاریخدانان انگلیسی و صهیونیستی به کوروش و شاهان هخامنشی اشاره کرد.
خانم ایرانمنش، منابع مرتبط با کوروش را به سه دسته تقسیم کرد: منابع یونانی مانند: هرودوت، گزنفون و کتزیاس که کوروش را پادشاه عادلی معرفی میکنند، کتاب مقدس مانند: تورات و انجیل که در برخی قسمتها کوروش را مسیح مینامند و به عنوان فردی که به او وحی شده است یاد میکنند و منابع ایرانی ، به گواهی تاریخ تا حدود 100 سال پیش نام کوروش در ایران رواج نداشته و مقبرهای به نام کوروش برای مردم ایران شناختهشده نبوده است. در آثار تاریخی و ادبی فارسی، مقبرهای که اینک بهعنوان مقبره کوروش معرفی میشود بهعنوان مقبره مادرسلیمان معرفی میشده و هیچ اثر کلاسیکی وجود ندارد که جز این گفته باشد. بهعنوان نمونه «فارس نامه» ابن بلخی از کهنترین آثار فارسی به این بنا با همین نام اشارهکرده است.
ایشان افزود: با بررسی کتب متقدم خواهید دید در هیچ کتابی نامی از کوروش برده نشده است در کتاب تاریخ ادبیات پیش از اسلام احمد تفضلی، تاریخ ابن ندیم و کتب تاریخی کهن دیگر نام کوروش را نمیتوان یافت حتی در کتب شعرای ایرانی مانند سعدی، فردوسی، حافظ و ... هیچ نامی از او نیست.
استاد همچنین به نقش فراماسونری در ایران اشاره کرد و گفت: باستانگرایی کوروش ستایانه از ویژگیهای فکری آن است. این باستانگرایی با ستایش افراطی همراه است و تاریخ ۵۰۰۰ساله پیش از آن را نادیده میگیرد. مقبره کوروش در ایران تا قبل از قرن بیستم بهعنوان مقبره مادر سلیمان شناخته میشد و انگلیسیها بودند که آن را بهعنوان مقبره کوروش کبیر معرفی کردند.
استاد ادامه داد: در سال 1304 زمان حکومت پهلوی که داشتن شناسنامه قانون شد هر ایرانی برای خودش نام خانوادگی انتخاب میکرد و بیشتر ایرانیان سعی داشتند خود را منتسب به یکی از سلاطین کنند و از فامیلهایی چون اسکندری، جمشیدی، خسروی و.. استفاده می کردند ولی هیچ فامیلی منتسب به کوروش دیده نشده است گویا کوروش برای ایرانیان واژهای غریب بود.
در این جلسه، پاسخ برخی سوالات روشن شد، اما به دلیل زمان محدود، بقیه مطالب به جلسه بعد موکول شد.